در ماه‌های اخیر کمتر روزی بوده که رسانه‌های فارسی زبان چه در داخل و چه از خارج از ایران نامی از قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران نبرند؛ چهره‌ای که اکنون دیگر ورای یک شخصیت نظامی و یا سیاسی شناخته می‌شود و شاید بتوان او را نماد حضور نظامی و سیاسی ایران در کشورهای منطقه برشمرد.

 

 

شرق پرس: “فرمانده سایه”، “ژنرال بین‌المللی”، “شبح فرمانده”، “فرمانده مرموز”، “کابوس دشمن”، “مالک اشتر زمان”، “ژنرال حاج قاسم” و چندین لقب دیگری که مخالفان و هوادارانش به او می‌دهند، همه نشان از شهرت او در داخل و خارج دارد.

 

سایت بی بی سی فارسی، وابسته به دولت انگلیس، در گزارشی با عنوان «’کابوس دشمن’ یا ‘مداخله جو’؛ چرا قاسم سلیمانی مشهور شد؟» از یکسو به بررسی علت محبوبیت سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی، در ایران پرداخته و از سوی دیگر به این سوال پاسخ داده است که چرا این فرمانده ایرانی شهرت جهانی و منطقه ای پیدا کرده است.

 

در ادامه متن این گزارش را می خوانیم:

 

در ماه‌های اخیر کمتر روزی بوده که رسانه‌های فارسی زبان چه در داخل و چه از خارج از ایران نامی از قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران نبرند؛ چهره‌ای که اکنون دیگر ورای یک شخصیت نظامی و یا سیاسی شناخته می‌شود و شاید بتوان او را نماد حضور نظامی و سیاسی ایران در کشورهای منطقه برشمرد.

 

اما چه شد که این فرمانده سپاه در چند سال اخیر به چنان شهرتی دست یافت که حتی نامش از هر نظامی دیگر ایرانی شناخته‌شده‌تر است؟ آیا قدرت شبکه‎های اجتماعی بوده یا نقش رسانه‌های خارجی به ویژه آمریکایی و اسرائیلی؟

 

تحلیل رسانه فارسی زبان غربی از جایگاه سردار سلیمانی در منطقه

 

سرلشکر قاسم سلیمانی، ۵۸ ساله از زمانی شهرتش جهانگیر شد که حضور نیروی قدس سپاه با افزایش نقش ایران در عراق و سپس در سوریه و کشورهای دیگر خاورمیانه برای رسانه‎های خارج از ایران مطرح شد.

 

“فرمانده سایه”، “ژنرال بین المللی”، “شبح فرمانده”، “فرمانده مرموز”، “کابوس دشمن”، “مالک اشتر زمان”، “ژنرال حاج قاسم” و چندین لقب دیگری که مخالفان و هوادارانش به او می‌دهند، همه نشان از شهرت او در داخل و خارج دارد.

 

آیت‎الله علی خامنه‌ای او را “شهید زنده” نامیده است. اما عنوانی که او خود را به آن ملقب می‌کند “سرباز صفر ولایت” است؛ که در عمل و گفتار نیز نشان داده که کاملا پیرو آیت الله خامنه‌ای و سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی است.

 

هواداران او در ایران که از چهره‌های اصلاح طلب و اصولگرا تا بسیاری از جوانان ایرانی را در بر می‌گیرد، او را”قهرمان ملی” می‌دانند که جبهه دفاع از ایران را در خارج از مرزهای کشور فرماندهی می‌کند تا ایران در آرامش به سر ببرد و مخالفانش، او را مسئول بسیاری از بی‌ثباتی‌های منطقه و حامی اصلی شبه‎نظامیان شیعه به‌خصوص در عراق و یمن و نیروهای دولتی در سوریه می‌دانند که امنیت کل منطقه را به خطر انداخته است.

 

در حالی‌که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران برای تأیید سیاست‌های ضداسرائیلی دولت ایران و وزارتخانه‌اش از رضایت قاسم سلیمانی می‌گوید، مخالفان او از جمله رسانه‌های وابسته به عربستان سعودی رفتار او را مصداق “دخالت ایران در امور داخلی کشورها” می‌دانند.

 

با آنکه نسبتا کمتر در مجامع عمومی ظاهر می‌شود، اما هر عکس یا قطعه تصویری از او به‌خصوص در مناطق جنگی منتشر می‌شود، به سرعت در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌گردد. در ستایش از او به زبان فارسی و عربی سرودها ساخته شده، نام او به دنیای انیمیشن و بازی‌های کامپیوتری هم کشیده شده؛ قهرمان انیمیشن “نبرد خلیج فارس” که دستور انهدام ناوهای آمریکایی را می‌دهد، در بازی کامپیوتری ساخت ایران “کابوس دشمن” است و در بازی‌های کامپیوتری “واحد النمر” و “بتل‌فیلد۳” شخصیت منفی است که هدف کشتن اوست.

 

بسیاری از چهره‎های اجتماعی و سیاسی مطرح در ایران با نشر عکسی یا تعریف خاطره‎ای از او، بر این شهرت افزوده‌اند. از عزت‌الله ضرغامی و صادق خرازی گرفته تا ابراهیم حاتمی‌کیا و پرویز پرستویی.

 

بی بی سی در ادامه با بیان اینکه «با نگاهی به شبکه‌های اجتماعی و انبوه صفحه‌هایی که به نام قاسم سلیمانی وجود دارد (که البته هیچ‌کدام رسمی نیستند) می‌توان دریافت که او برای بسیاری از ایرانیان شخصیتی “ابرقهرمان” است» این سوال را مطرح می‌کند که “جمهوری اسلامی چه سودی از این «ابرقهرمان انقلابی» می‌برد؟”

 

 

مراد ویسی، کارمند رادیو فردا، بخشی از این شهرت را در راستای سیاست‌های کلی جمهوری اسلامی و در رأس آن آیت‌الله خامنه‌ای می‌داند و می‌گوید: «آیت الله خامنه ای موافق تبلیغ چهره‌هایی مانند سرلشکر سلیمانی به عنوان نماد کادرهای ایده آل جمهوری اسلامی است. یعنی فردی که هم هم‌فکر رهبر است، هم مطیع رهبر و هم به‌قول رهبر به‌ لحاظ عملیاتی حاضر در میدان و پای کار و در رکاب رهبری است. در واقع تبلیغ شخصیت قاسم سلیمانی به‌نوعی تأکید بر این ویژگی‌های مورد نظر رهبری بین دولتمردان و کادرهای ارشد حاکمیت است.»

 

به‌گفته ویسی، جمهوری اسلامی با چهره کردن آقای سلیمانی الگویی از این نوع کادرها و نیروهای انقلابی در اختیار شهروندان و طرفدارانش در داخل و خارج از کشور نیز می‌گذارد.

 

بسیاری از کارشناسان سیاسی و نظامی بین المللی بر این عقیده‌اند که بخش عمده‌ای از نیروهای شبه‌نظامی در کشورهای منطقه از جمله سپاه بدر و بسیاری از گروه‌های زیر مجموعه حشد الشعبی عراق، شاخه نظامی حزب‌الله لبنان، جهاد اسلامی در نوار غزه و حوثی‌های یمن مورد حمایت مستقیم نظامی و آموزشی نیروی قدس هستند.

 

با این حال آقای ویسی بخش عمده‎ای از شهرت نیروی قدس را نه فقط به‌دلیل حضور این نیرو در معادلات منطقه، بلکه مدیون شهرت شخصی قاسم سلیمانی می‎داند و به بی‌بی‌سی می‌گوید: «اصولا نیروی قدس تا قبل از فرماندهی قاسم سلیمانی نه تا این حد در معادلات منطقه‌ای فعال بود و نه تا این حد در سیاست خارجی ایران نقش داشت. زیرا تا قبل از فرماندهی قاسم سلیمانی نیروی قدس وجود داشت ولی گسترش نقش و جایگاه آن در سیاست خاورمیانه‌ای و منطقه‌ای ایران در دوره فرماندهی سرلشکر سلیمانی بر این نیرو رخ داده است.»

 

اما “حسین قاضیان” جامعه‌شناس مقیم آمریکا معتقد است که بیشترین نقش را در به شهرت رسیدن آقای سلیمانی، شبکه‌های اجتماعی داشته‌اند و رسانه‌های حکومتی به‎ویژه صداوسیما تلاشی برای چهره کردن او نداشته‌اند، چه بسا که به گفته آقای قاضیان، آقای سلیمانی در میان مردمی که دسترسی به شبکه‌های اجتماعی ندارند، چندان شناخته شده نیست.

 

با این حال او به بی‌بی‌سی می‌گوید که جمهوری اسلامی و رهبری با آنکه چندان نقشی در به شهرت رسیدن قاسم سلیمانی نداشته‌اند، اما از منافع آن سود می‌برند؛ از این جهت که می‎توانند با توجه به محبوبیت او، بسیاری از کسانی که با جمهوری اسلامی فاصله دارند را جذب کنند و حتی به حضور ایران در منطقه به‌ویژه در سوریه بُعدی ملموس‌تر ببخشند.

 

به نوشته بی بی سی: قاسم سلیمانی تنها نظامی فهرست “محبوب‌ترین” شخصیت‌های سیاسی ایران است که حاکی از آن است که نه‌تنها از همه فرماندهان نیروهای چندگانه سپاه و ارتش “محبوب‌تر” است که از این منظر جایگاهی حتی بالاتر از فرماندهان ارشد خود دارد که شاید عموم مردم حتی نام آن‌ها را هم ندانند.

شاید کمتر کسی در بین چهره‌های سیاسی و حکومتی در ایران باشد که به اندازه قاسم سلیمانی صفحه‌های مختلف در شبکه‌های اجتماعی داشته باشد، ده‌ها حساب در تلگرام، توییتر و به ویژه اینستاگرم با هزاران فالوئر -که البته هیچکدام رسمی نیستند- گواه بر آن است آقای سلیمانی شهرتی در حد بسیاری از چهره‌های مشهور ایرانی دارد.

 

به گزارش جام نیوز، بی بی سی در ادامه به بررسی نقش رسانه های غیرایرانی در شناساندن سردار سلیمانی به جهان پرداخته، می‌نویسد: اما نقش رسانه‌های غیرایرانی را هم نمی‌توان ندیده گرفت که بازتابی مستقیم در ایران پیدا می‎‌کند. کافی است که نقل قولی از مثلا مأمور سابق سیا منتشر شود که او “قدرتمندترین بازیگر منطقه است” و یا رسانه‌ دیگری برخی از پیشروی نیروهای عراقی مقابل گروه دولت اسلامی (داعش) را متأثر از هدایت سلیمانی بداند. این گفته‌ها فارغ از موضع گوینده و جهت‌گیری‌هایی که گاه در ترجمه و نقل نادیده گرفته می‌شوند، به‌سرعت در رسانه‌های ایرانی و شبکه‌های اجتماعی فراگیر می‌شود.

 

آقای قاضیان می گوید: «شیوه داستانگوی ژورنالیسم غربی که به دنبال دراماتیزه کردن موضوعات است، نیاز به شخصیت‌پردازی دارد، که در خصوص رویارویی نیروهای سوری و عراقی با داعش و حضور ایران در منطقه بهترین شخصیت قاسم سلیمانی است که بتواند موضوع را برای مخاطبش لمس‌پذیر کند و مخاطب تصویری حقیقی از نماینده ایران در منطقه در ذهن داشته باشد.»

 

“مینا اللامی” تحلیلگر رسانه‌های عربی در بی‌بی‌سی مانیتورینگ نیز می‌گوید: «بخش عمده‌ای از شهرت قاسم سلیمانی و حضور او در عراق و سوریه به‌ دلیل تمرکز خاصی است که رسانه‌های عرب زبان -به‌ویژه سنی‌ها- بر روی او دارند.»

به‌گفته خانم اللامی، این د‌سته از رسانه‌ها به‌همراه بخشی از رسانه‌های غربی او را نماینده “مداخله‌جویی ایران” در امور منطقه‌ می‌دانند.

 

سایت بی بی سی فارسی گزارش خود را با این جمله به پایان می برد: «چه “مداخله جو” چه “قهرمان ملی”، تصویر قاسم سلیمانی آنچنان در معادلات منطقه پر‌رنگ شده که حتی اگر روزی تصمیم بر جابجایی او باشد، با توجه به روابط نزدیک او با سران گروه‌های شبه‌نظامی در منطقه و نفوذی که بر آنان دارد، قطعا سرنوشت حضور نظامی ایران در کشورهای منطقه نیز تغییر پیدا می‌کند.»

 

 

 

 

 

 جام نیوز