استان مازندران با توجه به جاذبه های توریستی و گردشگری با تولید روزانه چند هزار تن زباله و عدم بهره وری مناسب از آن دیگر به مرز هشدار و خط قرمز رسیده است...

فرصتی بنام زباله !

شرق مازندران – محمد مبرا : آثار برجای مانده از زباله ها و پس ماندهای جامد ناشی از مصرف گرایی بشر رفته رفته مدیران بخش شهری را بر آن داشت تا از این تهدید زیست محیطی فرصتی برای جلوگیری از تخریب و هدررفت منابع بسازند و این تغییر رویکرد و دست یافتن بشر به تکنیکهای جدید بازیافت مواد دورریختنی موجب شد تا امروزه دیگر تولید زباله نه تنها برای شهرهای توسعه یافته دنیا تهدید نیست بلکه برخی آن را فرصتی برای تولید, اشتغال و درآمدزایی برای شهرداری ها می دانند.

برای پی بردن به اهمیت این مقوله به ذکر یک مثال می پردازیم؛ برای تولید یک تن کاغذ باید ۱۷ درخت تناور قطع شود در حالی که در شهری مثل تهران می توان از بازیافت زباله های خشک روزانه ۶۰۰ تن کاغذ به دست آورد و از قطع ده هزار و دویست درخت در روز جلوگیری کرد!

استان مازندران با توجه به جاذبه های توریستی و گردشگری با تولید روزانه چند هزار تن زباله و عدم بهره وری مناسب از آن دیگر به مرز هشدار و خط قرمز رسیده است. طوریکه هرازگاهی شنیده می شود زباله دانی شهرداری فلان شهر دیگر جایی برای دفع و حتی سوزاندن زباله ها ندارد و بخاطر این مشکل در برخی از شهرهای استان مازندران چندین روز زباله در خیابانها رها می شد و وحشتناک تر از آن در برخی از این شهرهای ساحلی اقدام به دپوی زباله ها در سواحل دریا می کردند. بحران زباله در جنوب شهرستان ساری که ناشی از انباشت زباله های کلانشهر ساری است, از تازه ترین مواردی است که زنگهای هشدار را بصدا در آورد. حال از دفع زباله در دل جنگلهای مازندران, سوزاندن زباله در حریم شهرها و رسوخ شیرابه های زباله به منابع آب آشامیدنی و… نیز مواردی است که در این مجال از آن می گذریم.

اینها تنها گوشه ای از اخبار و وقایع دهشتناکی است که از زباله های تولیدی مازندران به گوش می رسد. بدون اینکه بدانیم زباله های که ما امروز برای سوزاندش به هر دری میزنیم در کشورهای دیگر بعنوان طلای کثیف شناخته می شوند.

مثلاً در یکی از کشورهای نه چندان پیشرفته اروپایی پس از چندین بار بازیافت زباله ها نهایتا آن را در کوره ای در مرکز شهر می سوزانند و از این نیروگاه زباله سوز بدون آنکه بوی بدی متصاعد شود برای تامین آب گرم شهر استفاده می کنند و نمونه های بیشمار دیگری از بهره برداری مفید از زباله ها وجود دارد که حتی در کشورهای جهان سوم هم مرسوم شده است.

باید نوع نگاه به مسئله زباله در مازندران تغییر یابد و بپذیریم نگاه سنتی مسئولان به مقوله زباله و دردسر دانستن آن دیگر پذیرفتنی نیست. شاید تا قبل از این مدیران شهری از تولید بیش از حد زباله توسط گردشگران در فصل مسافرتها گلایه داشتند که باید این نوع نگاه اصلاح شود و تازه از مسافران متشکر باشیم که با خود زباله به مازندران می آورند به شرطی که زیرساخت مناسب برای بهره برداری از این تهدید و تبدیل آن به یک فرصت استثنایی و سود ده را داشته باشیم که متاسفانه نداریم.

 

از دیگر سو معتقدیم برای ایجاد هرچه سریعتر کارخانه های بازیافت و کمپوست استفاده از تسهیلات بانکی حتی با بهره های زیاد و یا بکارگیری منابع خارجی نیز به صرفه است چراکه ایجاد زنجیره کامل بازیافت زباله نه تنها برای شهرداری های مازندران توجیه اقتصادی دارد بلکه می توانند آنرا بعنوان یک منبع پایدار برای مخارج خود به حساب آورند.

 

در هر حال امیدواریم مدیران شهری به خود آیند و به این باور برسند که مدیرانی موفق خواهند بود که از روزمرگی و مدیریت کسالت بار دست بکشند و با دید وسیع و نگاه جهادی به تهدیدها از آن فرصتی ناب برای شهر, استان و کشور خود بسازند.

انشاالله