شرق پرس: صنم دولتشاهی تهیه کننده برنامه “نوبت شما” در بخش فارسی تلویزیون بی بی سی است که گاهی نیز در این برنامه به خواندن وبلاگ ها و ایمیل های مخاطبان می پردازد.
صنم دولتشاهی پیش از این در اردیبهشت ۱۳۸۴ قبل از ورود به بی بی سی در مصاحبه ای به بیان مواردی در مورد خود پرداخته بود.
این کارمند بی بی سی در معرفی خود در آن مصاحبه می گوید که متولد آبان ۱۳۵۶ در تهران است. لیسانس مترجمی زبان انگلیسی و فوق لیسانس ادبیات انگلیسی را از دانشگاه آزاد تهران اخذ می کند. ۵ سال معلم زبان بوده و کارهای ترجمه هم کرده. یک سال دبیر اجرایی “کاپوچینو” بوده و مسئول بخش انگلیسی سایت “زنان در ایران”.
صنم دولتشاهی در آن زمان می گوید که بی کار است. چون بعد از ازدواج به امریکا رفته و در آنجا تا وقتی به دانشگاه نرود اجازه کار نخواهد داشت. او در رشته مطالعات زنان در دانشگاه فلوریدا ادامه تحصیل داد.
این کارمند تلویزیون بی بی سی که نویسنده وبلاگ “خورشید خانوم” هم هست در مورد این وبلاگ می گوید که “خورشید خانوم” بخشی از صنم دولتشاهی است. از نوامبر سال ۲۰۰۱ متولد شده و بخشی از صنم دولتشاهی است که در بسیاری مواقع مجبور بوده آن را پنهان کند و در “خورشید خانوم” آشکار شده است. او می گوید خورشید خانوم، اندرونیِ صنم بوده، و وبلاگش شاید پنجره ای بوده به اون بخش اندرونی وی.
نکته جالب آنکه برخی نوشته های جنجالی صنم دولتشاهی در این وبلاگ سبب رسانه ای شدن آنها شد؛ به ویژه مطالبی که او در مورد نیازهای جنسی اش نوشت.
در این رابطه، صنم در وبلاگ خود می نویسد: “وضع مالی ام خوب نیست و آخر ماه ها پول کم میارم. خونه ام گرونه و بالاتر از توان مالی من واسه همین این طوری شده. هیچ وقت فکر نمی کردم تو زندگی برام پول مهم شه. حالا می فهمم فقط موضوع پول داشتنه که برام مهم نیست …
چون کلا از اون آدمای از خود حرف بزن هستم. همون قدر که در مورد تنهایی و مریضی و کمبود سکس(!!!!) و افسردگی و گشنگی و … حرف می زنم در مورد بی پولی هم هی حرف می زنم. بعد فکر کنم دور و وری هام رو نگران خودم کردم فکر می کنن گدای چیزی هستم یا خیلی وضع بدی دارم.”
او در مورد وبلاگ نویسی زنان می گوید: شاید خیلی از خانوم هایی که وبلاگ نویسی رو شروع کردن، اصلا با این نیت نبوده که از نیمه ی پنهانشون بنویسن. بعضیها هم مثل خود من به خاطر شرایط خاص دچار خودسانسوری شده. اصولا من بعد از شناخته شدن، کمتر احساس راحتی میکنم که مثل سابق بیپرده بنویسم و وقتی که ازدواج کردم باز هم محتاط تر شدم …
منبع:امپراتوری دروغ