افکار عمومی نیز نظر خاصی نسبت به تغییرات ندارند زیرا معتقدند چه فرقی می‌کند، این یا آن، وضع ما که تغییر نمی‌کند...

اندرحکایت تغییر استاندار در مازندران

 

شرق پرس: بی‌تردید یکی از مهم‌ترین امتیازات هر استان بهره‌مندی آن از مدیران توانمندی است که بتوانند با درک صحیح شرایط موجود، شناخت ظرفیت‌ها و نقاط ضعف استان و همچنین اولویت‌بندی مطالبات مردمی و تأمین و جذب مناسب بودجه‌های تخصیصی، سبب ارتقای شاخص‌های سلامت، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع، ورزش و حتی سیاست در استان خود شوند.

 

استان مازندران براساس سرشماری سال ۹۵، دارای جمعیت ۳ میلیون و ۲۸۰ هزار و ۵۸۲ نفری است، مردم این استان علاوه بر اینکه سهم به‌سزایی در پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس داشته‌اند، در تمامی مناسبت‌های ملی، مذهبی و سیاسی پشتیبان دولت بوده‌اند اما عملکرد دولت از نخستین تا بیست و یکمین استاندار آن یعنی ربیع فلاح‌جلودار آنچنان که شایسته مردم است، محقق نشده است.

 

نرسیدن مازندران به جایگاه واقعی خود با وجود بهره‌مندی از ظرفیت‌های طبیعی، عالمان، دانشمندان و محققان و فارغ‌التحصیلان رشته‌های مختلف را باید هم در مدیریت نادرست ناشی از جبهه‌گیری‌ها و توقعات نادرست و زیاده‌خواهی‌های گروه‌های مختلف از نماینده دولت و از طرفی نیز نگاه ظاهری دولت به این استان و باور نداشتن به «فقر سبز» دانست، و این‌گونه است که هنوز مازندران پس از حدود ۴۰ دهه نتوانسته است در اینکه باید قطب کشاورزی، صنعت و یا گردشگری باشد، به پاسخی قانع‌کننده دست یابد و بتواند مشکل بیکاری را حل کند.

 

در هر دوره‌ای شاهد توجه و تمرکز بر صنعت، کشاورزی و گردشگری بوده‌ایم اما این‌ها تنها در حد حرف و شعار بود؛ در دهه هشتاد از صنعت سازگار و همگام با بخش کشاورزی در مازندران حرف زدیم اما موفق نبودیم، از سال ۸۹ بیشتر به‌سمت گردشگری رفتیم اما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم و حالا نگران کشاورزی رو به فراموشی، گردشگری ناپایدار و صنایعی هستیم که با وجود تلاش دولت برای تزریق بسته‌های حمایتی، یکی پس از دیگری در آستانه تعطیلی یا نیمه‌فعال شدن قرار دارند.

 

این‌روزها تب تغییر استاندار در مازندران با توجه به تغییر چندین استاندار کشور، تند شده است و از نماینده ولی فقیه و نمایندگان استان گرفته تا رسانه‌ها و افکار عمومی هر کدام برای خود استاندار جدید پیشنهاد می‌دهند و بعضاً نیز از یک گزینه حمایت و یا گزینه دیگر را نقد می‌کنند.

 

صحبت‎های آخر درباره انتخاب استاندار از بین چهار گزینه به نام‌های مهدی عبوری شهردار فعلی ساری، سید مناف هاشمی معاون وزیر ورزش، علی کریمی‌مله مدیر مطالعات سیاست داخلی در مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری و محسن نریمان معاون وزیر راه و شهرسازی است که به‌ترتیب دارای مدرک کارشناس ارشد جغرافیای شهری، دکترای برنامه‎ریزی شهری، دکترای علوم سیاسی و کارشناس ارشد مهندسی ساختمان هستند.

 

ربیع فلاح‌جلودار استاندار فعلی مازندران نیز دارای مدرک دکترایPHD آموزش و ترویج کشاورزی است که از ۱۸ شهریورماه ۹۲ تاکنون در این سمت فعالیت دارد، ربیع فلاح رئیس ستاد روحانی در مازندران در دوره یازدهم انتخابات ریاست جمهوری بود و از سال دوم فعالیت‌های این استاندار تاکنون، گروه‌ها و افراد حقیقی و حقوقی هم در راستای تحقق مطالبات خود و هم آن‌چه که مدیریت ضعیف عنوان می‎شد؛ درخواست تغییر او را داشته‌اند و فلاح در پاسخ به این انتقادات ضمن پافشاری بر مواضع خود، مصمم بود که روحانی تا سال ۱۴۰۰ رئیس جمهور ایران است و او نیز استاندار مازندران باقی می‌ماند.

 

فلاح را می‌توان تا حدودی یک استاندار بدون حاشیه دانست که کمتر به صحبت‌های منتقدان اعتنا می‌کند، فلاح در یک‎سال گذشته بالاجبار باید هم مطالبات نمایندگان و جناح‌های مختلف را سبک و سنگین می‌کرد و هم باید به مشکلات ریز و درشت استان به‌ویژه در بحث بسته‌های رونق تولید، جذب سرمایه‌گذاران، پرداخت مطالبات کشاورزان و معضل بیکاری می‌پرداخت که بسیار در این بخش‌ها مورد انتقاد قرار گرفته است.

 

اینکه ماندن یا رفتن ربیع فلاح می‌تواند چه دستاوردهایی برای استان داشته باشد سؤال مهمی است که این روزها مورد توجه سیاسیون استان قرار گرفته است؛ پاسخ به اینکه تغییر استاندار در مازندران خوب است یا بد، کمی سخت و پیچیده به‌نظر می‎رسد و بستگی به گزینه جایگزین دارد که تصمیم نهایی آن با دولت است.

 

گزینه‌های انتخابی نیز چنگی به دل نمی‌زنند؛ از تندروی‌های کریمی‌مله تا خنثی بودن مناف هاشمی، و در این میان به‌نظر می‌آید محسن نریمان و مهدی عبوری شرایط بهتری دارند.

 

برخی‌ها مهدی عبوری را به این جهت که توانسته است رضایت نسبی مردم مرکز استان را در امور شهری داشته باشد گزینه مناسبی برای اداره تمام استان می‌دانند و برخی‌ها نیز از اینکه نریمان نیز مانند استاندار فعلی، رئیس ستاد روحانی بوده است؛ او را گزینه خوبی در راستای تحقق و پیاده‌سازی اهداف دولت می‌دانند.

 

از طرفی برخی‌ها به‌دلیل منتسب دانستن مهدی عبوری به جریان اصولگرایی و عدم تجربه لازم و کافی مدیریتی و اینکه اصلاً «چه نیازی به چنین گزینه‌ای در دولت اعتدال است»؛ او را گزینه نهایی نمی‌دانند و از طرفی محسن نریمان نیز در پذیرش پست استانداری مازندران مردد است هر چند که رایزنی‌های اخیر بیشتر به‎سمت نریمان بوده است.

 

 برخی‌ها نیز معتقدند تجربیات یک‌دهه گذشته نشان داده است که تغییر استاندار مازندران هیچ فرقی به‌حال استان ندارد و اگر هدف این است که مشکلات حل شود، باید با ربیع فلاح همراه شد و به او فکر، طرح و برنامه داد تا آنها را محقق کند، این‌دسته از افراد معتقدند که ربیع فلاح در دو سال نخست، استانداری نکرد بلکه در حال ارزیابی مدیران و تغییرات مربوطه و بازدیدها و شناخت بیشتر استان بوده است و باید به او وقت بیشتری داد تا کارهای باقی‌مانده را به پایان برساند.

 

افکار عمومی نیز نظر خاصی نسبت به تغییرات ندارند زیرا معتقدند «چه فرقی می‌کند، این یا آن، وضع ما که تغییر نمی‌کند»، افکار عمومی نه از ساخت پروژه‌ها خوشحال می‎شوند و نه از تغییرات، آنها زمانی خود را در تغییر استاندار شریک می‌دانند که این جابه‌جایی به حل مشکل بیکاری مردم و رونق در کسب و کار آنها ختم شود.

 

رسانه‌ها نیز مشتاق‌اند که تکلیف استاندار مازندران همانند بسیاری از استان‌های دیگر مشخص شود، اینکه اکنون در برخی رسانه‌ها خبری با مضمون اینکه فلان شخص استاندار مازندران شد را می‌بینیم؛ بیشتر برای آن است که بگویند حتماً تغییراتی ایجاد می‎شود و قرار نیست ربیع فلاح در این سمت باقی بماند.

 

شاید علی‌اصغر یوسف‌نژاد آب پاکی را روی دست همه ریخت و با اعلام «تغییر صد درصدی استاندار مازندران»، تب تغییر استاندار را تندتر کرده است؛ با این اوصاف اگر قرار است تغییراتی انجام شود باید مصلحت مردم در آن لحاظ شود، مردم از وعده و وعیدها و دعواهای جناحی و حزبی خسته شده‌اند، آنها نیازمند هوای سالم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند.

 

آزاده بابانژاد 

 

 

 

 

 

فارس