وی ادامه داد: آنها در آن دوره میلیونها سیدی با محتوای مبارزه با اشرافیت که آن را در سیاستهای اقتصادی مرحوم هاشمی رفسنجانی نشان میدادند، تبلیغات گستردهای را تدارک دیدند. در این سیدیها این موضوع ترویج میشد که سیاستهای اقتصادی آقای هاشمی رفسنجانی منجر به پیدا شدن یک گروه از اشراف شده و باید با آن مبارزه کرد. ما نمیدانیم این تبلیغات چه میزان از آرای دوره نهم ریاست جمهوری را به نام محمود احمدینژاد سرازیر کرده اما میدانیم بیتاثیر نبوده است.
این استاد دانشگاه افزود: به هرحال این راه در آن دوره انتخابات نتیجه مثبت به همراه داشت و حدود ۱۷ میلیون نفر باور کردند که محمود احمدی نژاد و اصولگرایان آمده اند تا زندگی آنها را متحول کنند و پول نفت را بر سر سفرههای آنها ببرد. اما در طول هشت سال ریاست این افراد بر قوه مجریه نشان داد که بخش عمده آن شعارها برای این بود که بتوانند عوام و قشر ضعیف جامعه را با خود همراه کنند. بنابراین شعارهایی مانند اینکه من رئیس جمهور بشوم یارانه را چندبرابر می کنم یا اگر به من رای بدهید پنج میلیون شغل ایجاد می کنم یا من آمده ام که حقوق مردم را دو و نیم برابر کنم، دیگر جواب نمی دهد. مردم تجربهشان مانع از این میشود که گول چنین وعدههای پوپولیستی را بخورند.
زیبا کلام با بیان این که در بهترین حالت این روش رفتاری و تبلیغی میتواند حدود ۵ الی ۷ میلیون رای به همراه داشته باشد، اظهار کرد: واقعیت این است که اکثریت مردم دیگر برایشان شعار و وعده اهمیتی ندارند و آنها از کاندیداها برنامه و طرح می خواهند. به آقایان می گویند که اگر رای ما را می خواهید باید بگوید که با فساد چه خواهید کرد؟ یا شما گفتهاید که ۵میلیون شغل ایجاد می کنید و ایجاد هر شغل بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ میلیون سرمایه نیاز دارد حالا اگر ما بگویم که هر شغل ۱۰۰هزار تومان هم هزینه داشته باشد برای ۵میلیون شغل لازم است که حدود ۵۰۰هزار میلیارد سرمایه گذاری انجام شود. این در حالیه که بودجه عمرانی سال گذشته فقط ۱۳هزار میلیارد بوده. از کجا می خواهید الباقی این هزینه را به دست بیاورید؟
وی ادامه داد: همه چیز نشان میدهد که این پتانسیل در حال رسوب و بیاثر شدن است. دولت نهم برخلاف شعارها و وعدههایی که داد، نتوانست حتی به میزانی که تودههای فقیر انتظار داشتند به آنها رسیدگی کند. به چند حرکت نه چندان جدی که کامیابی ندارد، کاهش فاصله درآمدی میان شهری – روستایی، صنعتی، کشاورزی، فقیر و غنی در این ۸ سال به اندازهای نبوده که مردم آن را احساس کنند در این سالها به اندازه کافی برای شهروندان شغل باثبات و درآمد کافی ایجاد نشد و نرخ بیکاری نه تنها کاهش نیافته است بلکه روندی فزاینده را تجربه کرده و اکثریت بیکاران جامعه را افراد و فرزندان خانوادههای تهیدست تشکیل می دهند. گروههای پردرآمد جامعه طعم بیکاری را نمیچشند. افزایش نرخ تورم در این چهار سال بیش از هرگروهی به فقرا و کسانی که درآمد آنها از راه فروش نیروی کار به دست میآید آسیب زده است.
او تاکید کرد: افزایش قیمت و گرانی مواد غذایی به قشر کم درآمد لطمه میزند و این گروههای فقیر میفهمند که به رغم وعدههای داده شده روزگارشان بهتر نشده است. شما در نظر بگیرید که در سال ۸۹ که پرداخت یارانهها آغاز شد مردم می توانستند با ۴۵هزار تومان حدود ۱۰-۱۵ کیلو برنج ایرانی خریداری کنند اما الان با این مبلغ در بهترین حالت می توانند ۴ کیلو برنج بخرند. بنابراین مردم به راستی درد و اشتباه پوپولیست را با گوشت و پوست و استخوان خود تجربه کرده اند و دیگر تن به چنین وعدههای پوچ و خیالی نمی دهند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی افزود: شهروندان فهمیدهاند که جریان حاکم در آن ۸سال به جای اینکه به نظرات و دیدگاههای کارشناسان در امور سیاست داخلی، سیاست خارجی و اقتصاد توجه کند، آنها را از صحنه بیرون کرده و سیاست خارجی را با مشکل جدی مواجه کرد که اگر تحریمها گسترده میشد باز هم تهیدستان بودند که بیشترین آسیب را خواهند دید. علاوه بر این سطح سواد جامعه نسبت به آن دوره بسیار بالاتر رفته است. به همین دلایل، من تصور میکنم دوران پوپولیسم به پایان رسیده است و در سالهای پیش رو با شتاب بیشتری سقوط خواهد کرد. حالا وقتی آقایان شعار می دهند مردم از آنها سوال می کنند. می پرسند برنامه شما برای مبارزه با فساد چیست؟ برای مدیریت دانشگاهها چه برنامه هایی دارید؟ و….