تنها می توان گفت کار در مازندران به جایی رسیده که نویسندگی دیگر نه تنها یک شغل نیست، بلکه آرام آرام دارد به فراموشی سپرده می شود و تنها می توان گفت: لطفا در مقابل نقدهای سازنده جبهه تهاجمی نگیرید.

ghalam16

 

 

  شرق پرس-سرویس سیاسی: بوریس پاسترناک می گفت: این روزها نیستند که به اعمال وجاهت می دهند، بلکه مناسبت های تقویمی از آدم ها جان می گیرند.

 

 

 

امروز «روز قلم» است. درباره ارزش قلم آنقدر حرف های تکراری زده شده که در قیاس با بی عملی اش چنان تضاد تاسفباری ایجاد کرده که به نظر روشنگران دیگر حرف زدن درباره آن کافی است.

 

 

در این روز برخی مراسم برگزار می شود، اصحاب قلم مورد تفقد قرار می گیرند، مثل همین مطلب، یادداشت هایی برای رسانه های جمعی فرستاده می شود و خلاصه یک روز، درمیان روزهای فراوان سال مسئولان یادشان می افتد که اگر نبود این قلم آنچه آنان به کار می گرفتند هرگز به چشم نمی آمد.اگر قلمی در کار نبود نه کتاب آسمانی باقی می ماند و نه حافظی در کار بود که وقت گرفتاری دستی برای گره گشایی به سراغش برود.

 

 

همه می دانند مشکلات و کمبودها کجاست و همه هم می دانند چطور می شود آنها را برطرف کرد اما همانطور که عزم سیاسی لازمه حل مناقشه هسته ای ایران است، عزمی فرهنگی باید در کار باشد تا اصحاب قلم را راضی نگه دارد. شاید بد نباشد بدانید که در ایالات متحده بودجه فرهنگی و هزینه فرهنگ و رسانه ۸۰۰ برابر ایران است.

 

 

در واقع بودجه نیمی از یکی از ایالت های آمریکا با کل بودجه فرهنگی ایران برابری می کند و این به جز هزینه ای است که سالانه از طریق هالیوود در جیب فرهنگیان آمریکا می رود. در مازندران برخلاف کمیّت رسانه ای با مشکلی جدی به نام کیفیت مواجهیم. مشکلی که به ما می گوید در اینجا تنها “چه گفتن” مهم است نه “چگونه گفتن”.

 

 

قلم در مازندران ابزاری برای تهیه رپرتاژ آگهی برای رسانه هاست و حتی در برخی از موارد دیده شده است که از آن برای امتیازگیری یعنی دقیقا برخلاف ذاتش استفاده شده است. هرچند اینگونه استفاده از قلم تنها محدود به ایران نمی شود و در همه دنیا رواج دارد، اما استعمال آن در ایران با توجه به پیشینه آزادی خواهانه اش مایه تاسف است. هرچه فکر کردیم که چه چیزی درباره این روز بنویسیم که مسئولان ندانند چیزی به ذهنمان نرسید. تنها می توان گفت لطفا قلممان را قلم نکنید، مابقی پیشکش!

 

 

تنها می توان گفت لطفا در مقابل نقدهای سازنده جبهه تهاجمی نگیرید. تنها می توان گفت کار در مازندران به جایی رسیده که نویسندگی دیگر نه تنها یک شغل نیست، بلکه آرام آرام دارد به فراموشی سپرده می شود. تا زمانی که روش ها، پیش فرض ها و برنامه ریزی های فرهنگی ما در مازندران دچار تغییری بنیادین نشود، هیچ امیدی به آینده نیست.

 

 

با این احوالات اگر همه روزهای سال هم به نام قلم مزین شود بازهم آبی از آب تکان نخواهد خورد.

 

 

به یاد داشته باشیم که چه آزادی ها که با قلم به دست آمد، چه ظلماتی که با قلم به روشنایی بدل شد و چه پیچیدگی ها و جهل ها که با قلم به سادگی و معرفت بدل گشت. تنها اگر لحظه ای به اهمیت آنچه قلم خوانده می شود فکر کنیم، شاید راه و روشمان را در برخورد با اصحاب قلم تغییر دهیم.

 

 

 

 

 

روزنامه وارش