حامیان ذی‌نفوذ و فرا استانی که دارای قدرت سیاسی و معنوی در مناسبات ملی باشند را می‌توان "شورای مودت" یا "لویه جرگه مازندران" نامید که هدایت معنوی این شورا را داشته باشند.

لویه جرگه ای برای مازندران

 

 

شرق پرس:  جدا از کمیت و کیفت همایش ۱۷ تیر نخبگان مازندران در هتل میزبان بابلسر جمع‌بندی سخنان مدعوین حول محور تقویت و ارتقای سرمایه اجتماعی این پیام را داشت که مازندران برای احقاق حقش در منظومه ملی به حامیان فرااستانی نیاز دارد؛ حامیانی که توان ملی‌سازی مسائل استان در پایتخت و قدرت اجماع گروه‌های محلی در قلمرو جغرافیای استانی و امکان بسیج‌سازی نخبگان مازندرانی حول محور توسعه استان را داشته باشند.

 

از نظر نگارنده این حامیان ذی‌نفوذ و فرا استانی که دارای قدرت سیاسی و معنوی در مناسبات ملی باشند را می‌توان “شورای مودت” یا “لویه جرگه مازندران” نامید که شخصیت‌های علمی و اجرایی، پارلمانی و قضایی سکاندار بزرگی مازندران باشند.

 

درباره همگرایی شخصیت‌های استان‌های مختلف مثل کرمان و اصفهان با همه اختلافات شان سخن‌ها بسیار شنیدیم اما استان مازندران با وجود برخورداری از شخصیت‌های ملی، از عدم راهبری بزرگانش رنج می‌برد.

 

واقعیت آن است که در ۳۷ سال گذشته به‌دلایل مختلفی بزرگان و مدیران استانی توان بسیج‌سازی و همگرایی نخبگان و نیروهای مذهبی، سیاسی و اجتماعی استانی را نداشته‌اند و استان ما از این بابت دچار واگرایی و خسارت‌های فراوان مادی و معنوی شده است.

 

فقدان قاعده مرکز پیرامون، شکاف نیروهای انقلابی، تضاد جریان‌های سیاسی، شهرگرایی شدید نیروهای اجتماعی و عدم توجه دولت مرکزی مخاطرات فراوانی متوجه مازندران کرده است که جبران عقب‌ماندگی‌ها تلاش مضاعفی می‌طلبد.

 

فقر، فساد، بیکاری و رکود با آمارهای نگران‌کننده و رو به تزاید موضوعات قابل کتمانی نیست که بشود نسبت بدان‌ها بی‌تفاوت باشیم و البته بنا نداریم بابت عقب‌ماندگی‌های گذشته فلش اتهام متوجه دولت یا جریان خاص سیاسی نشان دهیم بلکه هدف از این نوشتار هشداری برای وجدان کنش‌گران سیاسی و اجتماعی که فارغ از اختلافات یا رقابت‌های سیاسی و شهری به‌فکر زادبوم باشند و مازندران واحد را به مثابه کلانشهر مدنظر داشته باشند تا مورد عتاب وانتقاد آیندگان قرار نگیریم!

 

به اذعان بسیاری از بزرگان مازندران با در اختیار داشتن ارزش‌های مذهبی و انقلابی و مزیت‌های تاریخی و فرهنگی، سرزمینی و سرمایه‌های انسانی مادی و معنوی شایسته پیشرفت بیش از این است اما متاسفانه به‌دلیل واگرایی بزرگان و نخبگانش و در هماوردی جریان‌های سیاسی و اجتماعی به جایگاه واقعی‌اش نرسیده است و حق مردم با عزت مازندران نیست که رتبه متوسطی در شاخص‌های ملی داشته باشند.

 

به عنوان یک کنش‌گر سیاسی و اجتماعی بر این باورم که در آیند و روند دولت‌ها و مجالس نباید منافع استان لطمه بخورد و در کنار رقابت‌های سیاسی و اجتماعی با اصلاح آسیب‌ها و عارضه‌های فرهنگی در پی تقویت سرمایه اجتماعی به عنوان پیش نیاز توسعه استان باشیم.

 

پندار نگارنده آن است جمعی از شخصیت‌های علمی و فرهنگی استان می‌توانند با هزینه‌ای مختصر برای تشکیل شورای بزرگان نقش‌آفرینی کنند و در این مسیر ارزشمند رسانه‌ها، روسای قوای سه‌گانه استانی و گروه‌های مرجع حامی این گام امیدآفرین، حرکت بخش و آینده گرایانه باشند.

 ایرج نیازآذری

 

 

 

 

 

 

 

فارس