در حالی هرساله عده‌ای بسیار، مازندران را به عنوان مقصد سفرهای خود برمی‌گزینند تا بهترین اوقات فراغت خود را در کنار خانوادهایشان در میان شهروندان میهمان نواز این استان بگذرانند، که طبیعت و جاده‌های مازندران همچنان میهمان‌کشی می‌کند.

faramarz-naghibi54

 

 

شرق پرس: آنچه می‌خوانید نه نوشته‌ها بلکه دیده‌های فردی است که گاه به عنوان یک شهروند و گاه به‌عنوان یک مسئول شاهد فاجعه‌آمیزترین رخ داد در بهترین اوقات فراغت برای هموطنان و همشهریان خود بوده است.

 

 

 

دل خوشیم که نام استان ما، مازندران با طبیعت زیبا، دریای خروشان و … گره خورده است اما این استان به دلیل عدم توسعه متوازن و متناسب زیرساخت‌های آن با جمعیت ثابت و شناور خود به قتلگاه هموطنان تبدیل شده است.

 

در حالی هرساله عده‌ای بسیار، مازندران را به عنوان مقصد سفرهای خود برمی‌گزینند تا بهترین اوقات فراغت خود را در کنار خانوادهایشان در میان شهروندان میهمان نواز این استان بگذرانند، که طبیعت و جاده‌های مازندران همچنان میهمان‌کشی می‌کند.

 

از جاده هراز و سوادکوه بگذریم، هر چند با احتیاط باید گذشت! جاده‌های مواصلاتی شهرها نیز چندان راهی به جایی نمی‌برد، جاده‌هایی که نه برعرض آن بلکه فقط بر عمر آن افزوده شده است.

 

مازندران که از همه پتانسیل‌های ارتباطی جاده‌ای، ریلی، هوایی و دریایی برخوردار است و می‌تواند با توسعه زیرساخت‌های ارتباطی زمینه‌ساز شکوفایی صنعت گردشگری و تجارت و بازرگانی گردد اما جز هزینه‌های مادی و معنوی برای این استان دستاورد دیگری ندارد.

 

دریایش غرق می‌کند و جاده‌اش می‌کشد. آسمانش هم چندان آبی نیست! فرودگاهش به دلیل قرار گرفتن باند فرودگاه در امتداد جاده دسترسی به آن سبب ایجاد خطای دید در خلبان می‌شود تا به ناچار برای نشستن هرباره بر باند فرودگاه مجبور می‌شوند چراغ‌های بلوار جاده را خاموش کنند و چه بسیار پرواز دیگر که به دلیل فرسودگی تجهیزات فرودگاه، خلبان ترجیح می‌دهد در تهران به زمین بنشیند و مسافران به شکل زمینی به این استان سفر کنند و اینچنین است که فجایعی همچون فرود اضطراری هواپیما در تهران و سقوط اتوبوس حامل آن مسافران در جاده سوادکوه را شاهدیم.

 

از آسمان که به زمین بیاییم جاده‌ای در حوالی مرکز استان وجود دارد که همچون آسمان نچندان آبی اش میهمان نواز نیست. (ساری – تاکام) جاده‌ای که پس از ۱۸ سال هنوز نتوانسته است ۱۸ کیلومتر زیرسازی و تکمیل پروژه را در خود ببیند تا مسافران این جاده از زندگی و حیات ناکام شوند. چه این که در یک سال گذشته بیش‌از ۳۰ نفر را به کام مرگ کشاند.

 

کمربندی‌اش هم دولت‌های متعدد را دیده است و اگرچه مدیران کمر همتی بر تکمیل آن نبستند اما او خود کمر مسافران را شکست.

 

جاده بین المزارع گهرباران آن نیز تنها گوهر جان زارعین و مسافران را قربانی می‌کند و از آن تنها نام است که مانده است نه گوهری.

 

اما به راستی چه باید کرد؟ آیا جز این است که خدمات گردشگری مازندران به عموم هموطنان کشور است و بهرمندی از امکانات این استان مختص شهروندان مازندران نمی‌شود؟

 

لذا آیا شایسته نیست اعتبارات به پروژه‌هایی که استفاده کنندگان آن فرا استانی‌اند نیز ملی باشد؟ تا این استان بتواند خاطره‌ای خوش برای هموطنان رقم زند و میهمان نوازی شهروندان مازندران و طبیعت زیبای آن در کمبود امکانات و ضعف زیرساخت‌ها با تردیدها مواجه نگردد.

 

فرامرز نقیبی رئیس اسبق شورای اسلامی استان

 

 

آفتاب یزد