آموزه های شیعه درباره اعتدال به دو دسته فردی و جمعی تقسیم می شوند. از جهت فردی، آموزه های شیعی به ما می گویند که اعتدال هم «باعث سلامتی تن می شود و هم «نشانه ایمان است. لذا اعتدال هم «مایه استحکام انسان» می شود و هم پوشش پرهیزکاران.

 

hadi-norii4

شرق پرس: ماکس وبر، جامعه شناس آلمانی، نظریه معروفی بنام «اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری» دارد. تز وبر این بود که برخی باورهای دینی باعث پیدایش «روحیه اقتصادی» خاص می‌شوند. به اعتقاد وبر، پروتستانتیسم ریاضت جویانه ناخواسته باعث شکل گیری روحیه سرمایه داری شده است که محرک یک نوع تحول اقتصادی خاص اروپا بود. او با شناسایی مولفه هایی در آیین پروتستان مانند سخت کوشی، صرفه جویی، گرد آوری ثروت بدون مصرف تجملی و مباهات به توفیق اقتصادی، آنها را خاستگاه و شرط لازم ظهور سرمایه داری مدرن معرفی نمود.

 

 

دکتر هادی نوری در دیار میرزا می نویسد, تحقیق وبر درباره تاثیر آیین پروتستان بر توسعه غرب بخشی از تلاش جامع او برای درک تاثیر مذهب بر زندگی اقتصادی و اجتماعی در فرهنگ های مختلف بود. وبر به مطالعه وسیع ادیان سراسر جهان از جمله آیینهای هندو، بودا، تائو، دین کهن یهود و مسیحیت پرداخت، اما نتوانست طرح مطالعاتی خود را درباره اسلام به پایان برساند. در همین طرح نیمه تمام، وبر می گوید اسلام بعنوان دین جنگاوران موجد اخلاقی است که با روح سرمایه داری ناسازگار بود. با این همه، به گفته برایان ترنر، پس از وبر هیچ سابقه عمده ای از جامعه شناسی اسلام و تحقیق جدید در زمینه آن وجود ندارد. لذا بیشترین مطالعات تطبیقی جامعه شناختی به طرف ترکیباتی مثل مسیحیت و بودیسم، مسیحیت و یهودیت و یا هندوئیزم و بودیسم سرازیر شده است.

 

 

این خلاء انگیزه ای شد برای یک پژوهش دانشگاهی درباره مقایسه اخلاق اقتصادی در مذاهب شیعه و پروتستان تا ببینیم که مولفه های شناسایی شده توسط وبر در آیین پروتستان، بعنوان خاستگاه فرهنگی انباشت سرمایه تا چه اندازه در آموزه های شیعه دیده می شود. پژوهش که تمام شد نتایج پژوهش برای من از زاویه جدیدی حایز اهمیت گردید زمانی که با توصیه های فراوان امامان شیعه درباره میانه روی و حد وسط روبرو گشتم. از این جهت، می خواهم نتایج این پژوهش مشترک را از زاویه دیگری بازنویسی کنم: اینکه آموزه های شیعه در خصوص اخلاق اقتصادی تا چه اندازه با اندیشه اعتدال نزدیک است؟ در اینجا، ادعای من تنها در محدود اخلاق اقتصادی شیعه است نه بیشتر.

 

 

برای سنجش «اخلاق اقتصادی شیعه» از شش شاخص زیر استفاده شده است که بر ماهیت اعتدال گرایانه آموزه های شیعه تمرکز می گردد:

 

 

۱. «تاکید بر کار و تلاش»

در آموزه های شیعه، به فرد مومن توصیه شده تا در راستای کار و تلاش در دنیا، تصور زندگی ابدی در این جهان را در پیش گیرد. چنانکه امام کاظم (ع) می فرماید: «چنان براى زندگى دنیاى خویش تلاش کن که گویا تا ابد زنده هستى، و براى آخرت خویش آنچنان کار کن که گوئى فردا از دنیا خواهى رفت» (ابن بابویه، ۱۳۶۷، ج۴: ۲۰۵). نه تنها کار و تلاش جستجوی فضل الهی است، بلکه پاداش آن نیز بیشتر از مجاهد در راه خدا است. حتی کار وسیله ای برای بخشش برخی گناهان و می تواند سبب ایجاد انگیزه کار در فرد مومن گردد.

 

 

با این همه، این توصیه ها مشروط هستند. در آموزه های شیعه، سفارش به کار با رعایت میانه روی همراه است و مشروعیت آن مشروط به رعایت اصولی است که رفتار اقتصادی را کنترل و میانه رو می گرداند. برای مثال،

ابن عباس از پیامبر اسلام (ص) روایت مى‏کند: «اى مردم، به تحقیق رزق تقسیم شده و هیچ‏کس از آنچه برایش مقرر شده فراتر نمى‏رود؛ پس در طلب روزى‏ اعتدال و میانه‏روى پیشه کنید» (بروجردی، ۱۳۸۶ ج۲۲: ۹۹).

 

امیر مؤمنان (ع) مى‏فرماید: «نفس خود را با طاعت‏ها فروتن گردان و با قناعت آزاد ساز و در طلب [روزى‏] زیاده‏روى مکن و در کسب، میانه‏رو باش» (همان: ۱۰۱).

 

امام حسن مجتبى (ع) به شخصى فرمود: «اى مرد! آن‏گونه که با دشمن مى‏جنگى، روزى طلب مکن. و همانند انسان تسلیم شده به تقدیر تکیه مکن؛ زیرا طلب فضل و روزى سنت است و میانه‏روى در طلب، از عفت است» (همان: ۱۰۳).

 

امام صادق (ع) می فرماید: «باید بیش از کسى که تنبل است و کمتر از کسى که در کسب روزى حریص (که به دنیایش خوشنود و مطمئن است) به طلب رزق و روزى بپردازى. باید خودت را در کسب روزى میانه‌روى که از دیگران درخواست نمى‌کند، و خویشتن را از این که مانند شخصى تنبل و سست باشى خارج کن، و آن قدر روزى به دست بیاور که ناچار بدان نیازمند هستى، ….» (کلینی: ۱۹۵).

 

«در کتاب فقه الرضا آمده است: در طلب روزى پرهیزکارى پیشه کن، در جستجوى آن میانه‏رو باش و در کسب و کارت زیاده‏روى مکن» (بروجردی: ۱۰۱).

 

بنابراین کار و حرفه، فعالیتی است هم مورد انتظار خداوند و هم دارای پاداش از جانب خدا، اما مشروط به میانه روی است و آموزه های شیعه حرص و عطش کسب بی وقفه را مردود می داند.

 

 

۲. «تجمل گرایی» 

در زمینه این شاخص، باید میان رفاه و تجمل گرایی تفکیک قائل شد. آموزه های شیعه با تجمل گرایی مخالف است. برای مثال، امام جعفر صادق (ع) می فرماید: «آنچه بیش از نیاز سکونت ساخته شود، صاحب آن- در قیامت- مکلف به حمل آن مى‏شود» (حکیمی، ج۴: ۲۸۲). یعنی خانه ای که نه برای سکونت، بلکه هدف تعدد مسکن باشد و برای تفاخر و شهرت در جامعه بنا شود در حکم تجمل گرایی است. با این همه، در آموزه های شیعه، نعمات مادی در شرایط بهبود اقتصادی جامعه نه تنها منعی ندارد بلکه بر آن تاکید نیز می گردد. حتی روابط عادی زندگی نباید با پرهیز از تجمل و آراستگی همراه باشد. در احادیث زیر از آشکار کردن نعمت بعنوان عملی محبوب نزد خدا یاد می شود و لباس فاخر پوشیدن یکی از مصادیق آن تلقی می گردد.

 

 

آیه: «قُلْ: مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ؟ قُلْ: هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا» (الاعراف: ۳۲) (بگو: چه کسى زینت خدا را که براى بندگان خویش فراهم آورده، و روزی هاى پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو: اینها براى کسانى است که در این دنیا ایمان آورده‏اند).

 

پیامبر (ص) می فرماید: «اى على زندگى خوش در سه چیز است: خانه‏اى وسیع، و جفتى زیبا و اسبى کمر باریک» (مجلسی، ۱۳۶۵: ۹۴).

 

امام علی (ع) می فرماید: «هرگاه یکى از شما بخواهد که نزد برادر مؤمن خود رود، چنان خود را بیاراید که براى یک نفر غریبى مى‏آراید که دوست دارد او را در بهترین هیأت ببیند» (طبرسی، ۱۳۶۵ ج۱: ۱۸۴).

 

امام محمد باقر (ع) می فرماید: «خانۀ تنگ و محقر زندگى را سخت و دشوار مى‌سازد» (کلینی: ۶۰۲).

 

امام جعفر صادق (ع) می فرماید: «خانۀ وسیع مایۀ سعادت زندگى است» (کلینی، همان ج۸ : ۶۰۰ ).

 

«روزى سفیان ثورى از مسجد الحرام مى‌گذشت. دید امام صادق (ع) لباس‌هاى گران‌قیمت و زیبایى بر تن دارد. سفیان گفت: به خدا قسم! اکنون نزد او مى‌روم و او را توبیخ مى‌کنم. به حضرت علیه السّلام نزدیک شد و گفت: اى پسر پیامبر خدا! نه پیامبر (ص) و نه على (ع) و نه هیچ‌کدام از پدران شما چنین لباسى را نپوشیدند. امام صادق (ع) به او فرمود: پیامبر (ص) در زمان سخت و تنگدستى زندگى مى‌کرد و به اندازه سختى و تنگدستى خود برمى‌داشت و دنیا بعد از ایشان نعمت‌هاى خود را آشکار نمود. پس سزاوارترین اهل دنیا نسبت به نعمت‌هاى آن، نیکان روزگار هستند. آن‌گاه این آیه را تلاوت نمود و فرمود: «بگو چه‌کسى زینت‌هاى الهى که خداوند براى بندگانش آفریده و روزى‌هاى پاکیزه را حرام نموده است؟» و ما سزاوارترین افرادى هستیم که از دنیا، آن‌چه را که خداوند عطا کرده دریافت کنیم. علاوه ‌بر این اى ثورى! لباسى را که بر تن من مى‌بینى، براى مردم پوشیده‌ام» (همان: ۴۰۳).

 

امام جعفر صادق (ع) می فرماید: «آنچه در خریدن عطر مصرف مى‏کنى، عنوان اسراف ندارد» (حکیمی، همان ج ۶: ۲۲۲).

 

امام جعفر صادق (ع) می فرماید: عبید بن زیاد فرمود: «آشکار کردن نعمت نزد خداوند از نگهدارى آن محبوب‌تر است. فقط با بهترین پوشش قوم خویش خود را بیارا. برید گوید: پس از آن عبید جز در بهترین پوشش قوم خود دیده نشد تا این‌که وفات نمود» (کلینی: ۳۹۹).

 

۳. «صرفه جویی»

آموزه های شیعه بر صرفه جویی در زندگی و مخارج آن تاکید نموده است. تاکید بر صرفه جویی در آیین پروتستانتیسم بسیار سختگیرانه است. چنان که پرهیزکاری پروتستان با تمام نیروی خود علیه بهره مندی ساده و طبیعی از زندگی و تمام شادیهای ممکن آن بپا می خیزد. اما صرفه جویی در آموزه های شیعه مترادف با میانه روی و اعتدال در مخارج زندگی می باشد. عقل معاش که بخشی از کمالات تعریف می شود، عبارت است از رفتاری که در حد وسط اسراف و خساست قرار دارد. مطابق احادیث مذکور، عدم استفاده از امکانات زندگی در صورت توانایی مالی در حکم خساست بحساب می آید و رفتاری نکوهیده است.

 

 

«پیامبر (ص) در تفسیر آیه «و الذین إذا أنفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا» فرمود: هر کس در غیر مورد لازم ( بجا و درست)، خرج کند اسراف کرده است، و هر کس از خرج کردن در جاى لازم (بجا و درست)، تن زند خست ورزیده است» (حکیمی، ج۴: ۳۰۸)

 

پیامبر (ص) می فرماید: «از اسراف در خرج کردن مال بپرهیزید، و بر شما باد میانه‏روى و صرفه‏جویى؛ که میانه روان هرگز فقیر نخواهند شد» (همان: ۲۶۸).

 

امام علی (ع) می فرماید: «میانه روى کردن در معاش که نه اسراف باشد و نه تنگ گیرى فزایش فرماید و برکت دهد اندک وجه معاشى را» (آقا جمال الدین خوانسارى، ۱۳۶۶ ج۱: ۱۳۹).

 

امام باقر (ع) می فرماید: «که همه کمالات در تعلم علوم دینیه است، و در صبر بر بلاها است، و در عقل معاش است که اسراف نکند و بر خود و عیال خود تنگ نگیرد، بلکه وسط را رعایت نماید» (مجلسی، ۱۴۱۴ ج۱: ۱۵).

 

امام صادق (ع) می فرماید: «اسراف و زیاده روى دو چیزى است که مایه تباهى مال شود و به بدن آسیب برساند. گفته شد: پس تنگ‏گیرى در زندگى چیست؟ فرمود: خوردن نان و نمک در حالى که توانایى بر خوردن چیزى جز آن دارى. گفته شد: پس میانه روى چیست؟ فرمود: نان و گوشت و شیر و سرکه و روغن، زمانى این یک و زمانى آن یک» (حکیمی، ج۶: ۲۰۶).

 

امام حسن عسکری (ع) می فرماید: «سخاوت مقدار معینى دارد و اگر بر آن افزوده گردد اسراف است. احتیاط اندازه دارد و اگر از آن گذشت ترس حساب مى‏شود. میانه روى (صرفه جویی) محدود مى‏باشد و اگر از آن تجاوز کرد بخل (خساست) بحساب مى‏آید» (مجلسی، ۱۳۷۸ ج۱: ۵۳۶).

 

۴. «منع گنج اندوزی»

آموزه های شیعه در کنار آیین پروتستان با گنج اندوزی و انباشت ثروت راکد مخالف است. برای مثال، امام علی (ع) می فرماید: «کمیل، گنجوران مالها، مرده‏اند گر چه زنده‏اند….» (نهج البلاغه، ۱۳۷۸: ۳۸۷) یا امام صادق (ع) می فرماید: «کسى که مالک ده هزار درهم باشد از شیعیان ما نیست، مگر آن کس که هماره و هماره انفاق کند» (حکیمی، همان، ج۴: ۲۲۳). در اینجا برای ثروت حدودی تعریف شده است و بیشتر از آن در حکم گنج اندوزی است. در آیین پروتستانتیسم هم گنج اندوزی مردود است بویژه آنکه پروتستانتیسم با صدقه دادن به بیچارگان مخالف بود و در برخی متون آنها از گدایان به عنوان رذلهای ولگرد یاد شده است و بدین شعار پایبند بودند که «صدقه دادن خیرات نیست» (وبر، ۱۳۸۸: ۲۸۶).

 

 

با این همه، آموزه های تشیع راهکار مناسب برای جلوگیری از انباشت ثروت راکد را هم از طریق سرمایه گذاری مجدد در کار می داند و هم از طریق انفاق و بخشش مال به تهیدستان و نیازمندان. به عنوان نمونه،

 

آیه قرآن: «قُلْ لِعِبادِیَ الَّذینَ آمَنُوا یُقیمُوا الصَّلاهَ وَ یُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَهً مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خِلالٌ» (ابراهیم: ۳۱). (به آن بندگانم که ایمان آورده‏اند بگو:

 

نماز را بر پا دارند و از آنچه به ایشان روزى داده‏ایم، پنهان و آشکارا انفاق کنند، پیش از آنکه روزى فرا رسد که در آن نه داد و ستدى باشد و نه دوستی).

 

پیامبر (ص) می فرماید: «هر کس گنجى (اندوخته کلانى) از خود برجاى گذارد، در روز قیامت براى او به صورت یک افعى پر زهر درمى‏آید که دو نقطه سیاه بر بالاى دو چشم دارد و به دنبال او به راه مى‏افتد. (زراندوز) به او مى‏گوید: اى واى، تو چه هستى؟ مى‏گوید: من گنج توام که پس از خود بر جاى گذاشتى» (حکیمی، ج۴: ۲۴۲).

 

امام علی (ص) می فرماید: «آنچه افزون بر چهار هزار ( درهم ) باشد کنز ( گنج ) است، خواه زکات آن را داده باشد، یا نه» (حکیمی، ج۴: ۲۴۲).

 

امام محمد باقر (ص) می فرماید: «ما مال را دوست داریم و آن را در راه خیر مصرف مى‏کنیم و هر کس در دنیا مال زیادى به دست آورد در آخرت بهره‏اى نخواهد داشت و شیعیان ما بیشتر از چهل هزار دینار ندارند» (طبرسی، ۱۳۷۴: ۲۵۵).

 

«امام صادق (ع) از پدرش (ع) روایت میکند که از آن جناب از درهم و دینار و آنچه باید مردم درباره آنها انجام دهند سؤال شد، امام فرمود: آنها مهرهاى خداوند در زمین میباشند پروردگار درهم و دینار را براى مصلحت مردم قرار داده و زندگى مردم به خاطر آنها جریان پیدا میکند و خواسته‏هاى آنان بر آورده میگردد، و هر کس درهم و دینار زیاد بدست آورد و حق خداوند را بدهد و زکاه را پرداخت کند آن درهم و دینار براى او پاک مى‏شود اما هر کس زیاد جمع کرد و بخل ورزید و حق خدا را نداد، و از آنها ظرف درست کرد، در این جا عذاب خداوند را خواهد دید» (مجلسی، ج۲: ۵۸۳).

 

چنانکه ملاحظه می گردد توصیه به عدم گنج اندوزی بصورت ثروت راکد در آموزه های شیعه از یک طرف، و تاکید بر کار و مشاغلی مانند تجارت در اسلام از طرفی دیگر، که ایجاد سود می کند شرایطی پدید می آورد که این ثروت دوباره در کسب و کار استفاده گردد. با این همه، آموزه های دیگری همچون انفاق، خمس و زکات این سود های حاصل را کنترل می کنند. سید محمدحسین طباطبایی در تفسیر آیات مربوط به انفاق، آن را جزو حق‌الله و حق‌الناس می‌داند. او دلایل اصلی تاکید بر انفاق را تعدیل ثروت‌ها، کم کردن فاصله طبقاتی و ایجاد برادری بین مسلمین می‌داند. بدین ترتیب، آموزه های شیعه  می تواند از یک طرف می تواند با تأکید بر کار و تلاش ایجاد کننده ثروت در جامعه باشد و از طرف دیگر با توصیه فراوان بر اصل انفاق از انباشت راکد ثروت جلوگیری می کند. بدین ترتیب، آموزه های شیعه حد میانه و اعتدال را در زمینه کسب ثروت تجویز می کنند.

 

 

۵. «شعائر مذهبی در رابطه با کسب رحمت الهی»

در آیین پروتستان، هیچ وسیله ای برای کسب رحمت خدا و حصول اطمینان به رستگاری وجود ندارد و فرد پروتستان تنها قادر است نشانه هایی از رستگاری را در حوزه فعالیت شغلی جستجو کند. اما در تشیع، اعمال و شعائر و حتی ذکرهایی وجود دارد که بر اساس وعده های دین، انجام آنها توسط فرد موجب رستگاری و کسب رحمت می گردد. برای مثال،

 

پیامبر (ص) می فرماید: «از براى مؤذن در فاصله اذان و اقامه ثوابى است برابر ثواب شهیدى که در راه خدا در خون خود مى‏غلطد» (همان: ۱۰۳) یا «هر کس یک روز، روزه مستحبى بگیرد خداوند او را وارد بهشت مى‏کند» (ابن بابویه، ۱۳۸۱: ۱۴۸).

 

امام علی (ص) می فرماید: «نماز شب، بدن را سلامت مى‏بخشد، موجب خشنودى پروردگار مى‏گردد و مقید بودن به اخلاق پسندیده پیامبران الهى و خود را در معرض رحمت خداوندى قرار دادن است» (همان: ۱۲۳).

 

امام محمد باقر (ص) می فرماید: (۲) «کسى که در حال روزه داشتن، از دنیا برود، وارد بهشت مى‏شود» (همان: ۱۴۹).

 

امام موسی کاظم (ص) می فرماید: «رجب، نام رودى است در بهشت که از شیر سپیدتر و از عسل شیرین‏تر است، کسى که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد خداوند متعال از آن رود به او مى‏نوشاند» (ابن بابویه، ۱۳۸۱: ۱۵۱).

 

با این همه، آموزه های شیعه بر انجام یک بعدی شعایر مذهبی بعنوان راه رحمت اللهی تأکید نمی کند، بلکه در کنار آن بر اهمیت تفکر و عقل در انجام امور نیز تأکید می ورزد. ازین جهت، آموزه های شیعه راه اعتدال را در زمینه شعایر و عقل انتخاب می کند. برای مثال:

 

 

پیامبر (ص) می فرماید: «خداوند ، چیزى با ارزش تر از عقل ، در میان بندگان تقسیم نکرد» (کافی، ج۱: ۱۲).

 

امام علی (ع) می فرماید: «علم میراث گرانبهائی است و ادب لباس فاخر و زینتی است و فکر آئینه ای است صاف» (نهج البلاغه: ۴۴۹).

 

امام علی (ع) می فرماید: «گروه‏هایى به سوى بهشت برین (از دیگران) پیشى گرفتند که بیش از دیگران اهل روزه، نماز، حج و عمره نبودند، بلکه آنان در موعظه‏هاى الهى تعقل کردند» (مجموعه ورام، ج ۲: ۲۱۳).

 

امام جعفر صادق (ع) می فرماید: «برترین عبادت مداومت نمودن بر تفکر درباره خداوند و قدرت اوست» (الکافی، ج۲: ۵۵) یا «یک ساعت اندیشیدن در خیر و صلاح از هزار سال عبادت بهتر است» (مصباح الشریعه: ۱۱۴).

 

امام صادق (ع) می فرماید: «ستون انسانیت، عقل است و از عقل، زیرکى، فهم، حفظ و دانش بر مى‏خیزد. با عقل، انسان به کمال مى‏رسد. عقل، راهنماى انسان، بینا کننده و کلید کارهاى اوست. هر گاه عقل با نور یارى شود، دانا، حافظ، تیزهوش و فهیم مى‏شود و هرگاه این را دانست، مسیر حرکت خویش و بیگانه را مى‏شناسد و در توحید و طاعت خداوند اخلاص مى‏ورزد» (کافى، ج ۱: ۲۵).

 

امام کاظم (ع) می فرماید: «همان گونه که قوام جسم، تنها به جانِ زنده است، قوام دیندارى هم تنها به نیّت پاک است و نیّت پاک، جز با عقل حاصل نمى‏شود» (تحف العقول: ۳۹۶)

 

امام حسن عسگری (ع) می فرماید: «عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است» (تحف العقول: ۴۴۲).

 

۶. «ارزش وقت»

تاکید بر ارزش وقت و فرصت های زندگی در آموزه های شیعه بسیار وجود دارد. بعنوان نمونه: «ابو سرد گوید: امیر المؤمنین (ع) از فرزندش حسن (ع) سؤال کرد و فرمود: حزم کدام است، گفت: آنکه منتظر فرصت باشى و هر چه براى تو امکان بدست آوردن آن هست شتاب به خرج دهى» (مجلسى، ۱۳۷۸ ج۲: ۴۳۹)، یا امام جعفر صادق (ع) می فرماید: «خواب بسیار، دین و دنیا را مى‌برد» (کلینی، همان ج۵: ۲۰۱). اما این تلاش مشروط به رعایت اصولی است و نوعی میانه روی را بر فرد واجب می کند. این شاخص از همان قاعده شاخص اول «تأکید بر کار و تلاش» تبعیت می کند.

 

 

 

 تحلیل کلی شاخص های شش گانه اخلاق اقتصادی از منش اعتدال و میانه روی در آموزه های شیعه حکایت می کند. ادعای ما نیز در این نوشتار تا بدین اندازه است. با این همه، شواهد دیگری هم وجود دارد که نمایانگر ماهیت اعتدال گرایانه آموزه های شیعه باشد. آموزه های شیعه می گوید برای دینداری باید “دنیا و آخرت” را یکجا در نظر داشته باشیم. همان قدر که به آخرت توصیه شده به همان میزان به آبادانی دنیا برای جلب رضایت خدا و خلقش سفارش شده است. برای مثال،

 

پیامبر (ص) می فرماید: «انسان باید براى آخرتش از دنیا، براى مرگش از زندگى و براى پیرى‏ اش از جوانى، توشه برگیرد، چرا که دنیا براى شما آفریده شده و شما براى آخرت آفریده شده ‏اید» (تنبیه الخواطر و نزهه النواظر، ج ۱: ۱۳۱).

 

امام علی (ع) می فرماید: «دنیا و آخرت به منزله مشرق و مغرب هستند و کسی که میان آن دو راه می پیماید هر اندازه به یکی نزدیک شود از دیگری دور می شود» (نهج البلاغه: ص۴۸۶).

 

امام صادق (ص) می فرماید: «همه خوبى‏ها و بدى‏ها در مقابل توست و هرگز خوبى و بدى واقعى را جز در آخرت نمى‏بینى، زیرا خداوند همه خوبى‏ها را در بهشت و همه بدى‏ها را در جهنم قرار داده است» (تحف العقول: ۳۰۶).

 

در کنار موارد مذکور درباره اهمیت آخرت می توان به احادیث زیر درباره اهمیت دنیا نیز اشاره نمود:

 

 

پیامبر (ص) می فرماید: «در طلب دنیا معتدل باشید و حرص نزنید ، زیرا به هر کس هر چه قسمت اوست می رسد» (شرح فارسی شهاب الاخبار: ۳۲۰).

 

امام علی (ع): «پاداش آخرت، رنج و سختی دنیا را از یاد می برد» (شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و درر الکلم، ج۷: ۱۴۱).

 

امام حسن مجتبی(ع) می فرمایند: «هرکس بگوید پول را دوست ندارم، دروغ می گوید و اگر ثابت شود که درست می گوید احمق است».

 

امام باقر (ع): «خانۀ تنگ و محقر زندگى را سخت و دشوار مى‌سازد» (کلینی، ج۸: ۶۰۲).

 

امام کاظم (ع) می فرماید: «کسی که برای دینش دنیایش را ترک کند و برای دنیایش دینش را ترک کند از ما نیست».

 

«سفیان ثورى گوید: بحضرت صادق (ع) گفتم: شما روایت میکنید که على (ع) لباس خشن مى‏پوشید، و شما لباس قوهى و مروى (دو پارچه قیمتى منسوب به قهستان و مرو) مى‏پوشید؟! حضرت فرمود: واى بر تو، على (ع) در زمان تنگدستى مردم زندگى مى‏کرد، ولى چون روزگار فراخى رسید، نیکان زمانه به آن شایسته‏ترند» (طبرسی، ج۱: ۱۸۳).

 

** ” احادیت مربوط به اعتدال در آموزه های شیعه” کم نیستند. برخی از احادیث بطور مستقیم به اعتدال و میانه روی پرداخته اند و به دو ضد اعتدال یعنی افراط و تفریط هم اشاره داشته اند. احادیت دیگر گرچه از اعتدال نامی نبرده اند ولی ذمّ افراط و اسراف و یا تفریط و تقصیر پرداخته اند که نتیجه آن دعوت به اعتدال است. سخن را با احادیثی از امامان شیعه در باب اهمیت اعتدال پایان می بخشیم.

 

 

* رسول الله (ص):

 

«بهترین امور، حد وسط و میانه و حالت اعتدال آنها است و باید دوست داشتنی ترین امور در نزد تو، حد وسط و معتدل آنها در حق باشد» (مستدرک الوسائل، ج ۸: ۲۵۵)

 

«بر شما باد میانه روی و رعایت اعتدال. زیرا قوم و مردمی که میانه روی را پیشه خویش ساختند هیچگاه دچار تفرقه و جدایی نگردیدند» (فردوس الاخبار، ج۱: ۳۸۷).

 

«ای فرزند آدم، کار نیک انجام ده و بدی را کنار بگذار که اگر چنین کنی سالک و رونده معتدل و میانه رو هستی [و در نتیجه، به مقصد می رسی]» (نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶).

 

«همانا انسان مومنی که از جانب خدا، مودب به ادبی شده باشد، هنگامی که وسعت و گشایش برایش به وجود آید، میانه روی را رعایت کرده [و پای خویش را از حد و مرز اعتدال، بیرون نمی نهد و طغیان نمی کند] و هنگامی که دچار سختی شود [نیز از حد و مرز اعتدال، تجاوز نمی کند و به همان مقدار که دارد] اکتفا می نماید» (مستدرک الوسائل، ج۱۳: ۵۲).

 

«موسی (ع)، خضر(ع) را ملاقات کرد. موسی گفت: به من توصیه ای بفرما. گفت: ای خواستار دانش، همانا گوینده کمتر از شنونده خسته می شود. پس هنگامی که سخن می گویی، همنشینانت را خسته مکن: در گفتار، زیاده گو و پر سخن نباش. چرا که زیاده گویی، دانشمندان را خوار و معایب کم مایگان را آشکار می سازد. و لکن بر تو باد به اعتدال و میانه روی که اعتدال از توفیق و استحکام انسان است» (منیه المرید: ۴۷).

 

«پرهیز [طبی، به جهت در امان ماندن از بیماری ها و سالم ماندن بدن]، رعایت اعتدال است در همه چیز» (بحار الانوار، ج۶۲: ۲۶۹).

 

«سه چیز، نجات بخش و رستگاری آفرین است. و [پیامبر] سومین را ذکر کرده فرمود: رعایت اعتدال در حال توانگری و تنگدستی» (وسائل الشیعه، ج۱۵: ۲۵۸).

 

«کسی که در زندگی میانه روی را رعایت نماید خداوند او را روزی می دهد و کسی که پا را از حد اعتدال بیرون گذارد و زیاده روی کند، خداوند او را محروم می سازد» (وسائل الشیعه، ج۱۵: ۲۵۹).

 

* امام علی (ع):

 

«راست و چپ گمراهی است و جاده اصلی (راه حق) همان راه میانه است که قرآن و آثار نبوت آن را سفارش می کنند و سنت پیامبر (ص) نیز از همین راه میانه می گذرد و سرانجام، بازگشت همه به سوی راه اعتدال است[و همین جاده، ملاک سنجش اعمال همگان می باشد]» (نهج البلاغه، خطبه ۱۶).

 

«ما تکیه گاه میانه و معتدلیم که تفریط کاران و عقب ماندگان به آن می پیوندند و افراط کاران و پیش تاختگان به آن باز می گردند» (نهج البلاغه، حکمت ۱۰۹).

 

«از منفورترین و مبغوض ترین افراد در نزد خدا کسی است که خداوند او را به حال خودش رها کرده است. پس او از راه اعتدال بیرون رفته و گمراه شده است» (نهج البلاغه، خطبه ۱۷).

 

«هر کس راه میانه را واگذارد به بیراهه و انحراف می افتد» (نهج البلاغه، نامه ۳۱).

 

«پرهیزکاران دنیا دارای فضیلت های برترند…و پوشش آنان، میانه روی و اعتدال است» (نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳ معروف به خطبه همّام).

 

«درباره من دو گروه به هلاکت خواهند افتاد: یکی آن که محبت افراطی دارد و چنین علاقه ای او را به غیر حق می کشاند، و یکی هم دشمن تندرو که دشمنی افراطی او را به سوی غیر حق می برد. بهترین مردم درباره من،گروه میانه رو هستند، پس با آنان باشید» (نهج البلاغه، خطبه ۱۲۷).

 

[حضرت در نکوهش مردم کوفه می فرماید:] شما را چه می شود ؟ نه پوینده و اهل راه خیر و رشد هستید و نه به راه اعتدال و میانه روی هدایت گشته اید» (نهج البلاغه، خطبه ۱۱۹).

 

«آن کس که در هنگام دارایی و ناداری، میانه روی کند، خود را برای رویارویی با ناملایمات و گرفتاری های سخت روزگار آماده ساخته است» (غرر الحکم: ۲۹۶).

 

«کسی که حد میانه را رعایت کند هرگز به هلاکت نمی افتد» (بحارالانوار، ج۷۷: ۲۱۴).

 

«میانه روی، ثروت زا است و زیاده روی، نابود کننده» (وسائل الشیعه، ج۱۵: ۲۵۸).

 

* امام حسن مجتبی (ع):

«چون هنگام وفات پدرم رسید، رو کرد به من و شروع به وصیت کردن نمود: در عبادت خود میانه رو باش و در عبادت به کاری که مداوم باشد و توانایی انجام آن را داری بپرداز» (مستدرک الوسائل، ج۱: ۱۳۰).

 

* امام زین العابدین (ع):

«خداوندا بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا از راه و رسم میانه روی و اعتدال بهره مند ساز» (صحیفه سجادیه، دعای ۲۰).

 

«خداوندا، مرا از اسراف و زیاده روی بازدار و به بخشش و میانه روی استوار فرما» (صحیفه سجادیه، دعای ۳۰).

 

* امام باقر (ع):

«ما امت میانه هستیم» (بحار الانوار، ج۲۲: ۴۴۱).

 

امام باقر(ع) به امام صادق (ع) فرمود: پسر جانم، بر تو باد به خوبی میان دو بدی و گناه که آنها را از بین می برد. [امام صادق (ع)] می گوید: پدرجان، این چگونه است؟ [امام باقر (ع)] فرمود: این همانند گفته خداوند است که می فرماید: نماز را با صدای بسیار بلند مخوان این بد است و زیاد آهسته مخوان که این هم بد است، بلکه بین این دو حالت، راه میانه و اعتدال را پیشه کن این خوب است» (بحار الانوار، ج۸۵: ۷۲).

 

«امام باقر (ع) به امام صادق (ع) فرمود: پسر جانم، بر تو باد به نیکی میان دو بدی، که آن دو بدی را از بین می برد. امام صادق گفت: پدر جان این چگونه است؟ امام باقر (ع) فرمودند: همان گونه که خداوند می فرمایند: و بندگان شایسته خدا کسانی هستند که چون انفاق نمایند، نه زیاده روی می کنند و نه کوتاهی و سختگیری. بنابراین، زیاده روی و سختگیری هر دو گناه و بد است و در بین این دو حالت میانه قرار دارد که خوب و نیکو است پس بر تو باد به آن نیکی میان دو بدی» (تفسیر نور الثقلین، ج۴: ۲۸-۲۷).
«نیکی و خیری در کسی که در زندگی خود میانه روی نمی کند وجود ندارد. چنین شخصی نه برای نیای خویش، سامانی فراهم می آورد و نه برای آخرتش» (تهذیب الاحکام، ج۷: ۲۳۶).

 

* امام صادق (ع):

«مال و دارایی از آن خداوند است. آن را در نزد انسانها به امانت می سپارد و به آنان اجازه داده است که با میانه روی از آن استفاده نمایند» (بحار الانوار، ج۷۹: ۳۰۴).

 

«خداوند عز و جل، میانه روی و اعتدال را دوست دارد و زیاده روی و اسراف مورد خشم اوست حتی اگر این زیاده روی و اسراف تو در حد دور انداختن هسته خرمایی باشد که قابل استفاده است و نیز حتی اگر در حد دور ریختن زیادی آبی باشد که مقداری از آن را خورده ای» (خصال صدوق، باب الواحد، حدیث ۳۶).

 

«از امام صادق (ع) نقل شده است که ایشان درباره کلام خداوند که می فرماید: شما بهترین امتی بودید که به سود انسان ها آفریده شدید، چرا که امر به معروف می کنید و نهی از منکر می نمایید. فرمود: منظور از بهترین امت، امتی است که دعوت ابراهیم برای آنها واجب شد، پس آنها امتی هستند که خداوند در میان آنان و از میان آنان و به سوی آنان بر انگیخت و آنان امت میانه و معتدل هستند و بهترین مردمانی هستند که به سود انسان ها آفریده شدند» (سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۱۰/ تفسیر نور الثقلین، ج۱: ۳۸۳/ سوره بقره، آیه ۱۹۵).

 

«اگر شخصی تمام دارایی خود را در راهی از راه خدا، انفاق نماید کار خوبی انجام نداده است. آیا خداوند نمی فرماید: خود را به دست خود، به نابودی نیفکنید، و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.[اینجا نیکوکاران یعنی معتدلان](سوره بقره، آیه۱۹۵/ وسائل الشیعه، ج۱۵: ۲۵۸).

 

«اگر امید مومن و بیم او در دو کفه ترازو قرار گیرند و با هم سنجیده شوند در حالت تعادل و توازن قرار می گیرند.[و هیچ کدام بیش از دیگری نخواهد بود. یعنی انسان با ایمان نه در رجاء و امید و نه در نگرانی، ترس و واهمه، دچار افراط یا تفریط نمی شوند.] (تفسیر نور الثقلین، ج۱: ۴۸۹).

 

«ویژگی انسان باایمان این است که زیاده روی و اسراف نمی کند بلکه میانه روی را پیشه خود می سازد» (مجموعه الاخبار، باب ۳۰، حدیث۱).

 

«ایوب بن حرمی گوید: شنیدم مردی به امام صادق (ع) عرض کرد: چنین شنیده ام که میانه روی و برنامه ریزی در زندگی، نیمی از کسب و کار است. امام (ع) فرمود: چنین نیست، بلکه میانه روی و برنامه ریزی در زندگی، همه کسب و کار است» (امالی شیخ طوسی،ج۲،ص۲۸۳)

 

«عبید بن زراره نقل می کندکه امام صادق (ع) به او گفت : ای عبید، همانا اسراف و زیاده روی، پدیدآورنده فقر و تنگدستی، و میانه روی موجب بی نیازی است» (وسائل الشیعه، ج ۱۲: ۴۱).

 

«چهار کس هستند که دعایشان مستجاب نمی گردد.یکی از آنها کسی است که مالی داشته و آن مال را از بین برده است و می گوید : پروردگارا به من روزی ده،پس خداوند در جواب او می گوید: آیا تو را به اعتدال و میانه روی ،امر نکرده بودم ؟» (وسائل الشیعه، ج ۱۵: ۲۶۱).

 

* امام کاظم (ع):

«کسی که میانه روی و قناعت را رعایت نماید، نعمت برایش ماندگار می شود و کسی که تبذیر و زیاده روی کند، نعمت از دست او می رود» (تحف العقول: ۳۰۱).

 

امام کاظم (ع) در وصیت خود به هشام فرمود: یکی از لشکریان عقل، میانه روی است و یکی از لشکریان جهل و نادانی، زیاده روی می باشد» (تحف العقول: ۳۰۰).

 

* امام جواد (ع):

فضیلتها چهار گونه‏اند: اول، حکمت که جانمایه آن اندیشه است. دوم، عفّت که جانمایه‏اش شهوت است. سوم، قدرت که جانمایه‏اش خشم است. چهارم، عدل که قوام آن در اعتدال قواى نفسانى است (کشف الغمّه : ۳/۱۳۸).

 

* امام هادی (ع):

«هیچ کس با میانه روی، فقیر نشد» (وسائل الشیعه، ج ۱۵: ۲۵۹).

 

«اگر مردم در خوردن میانه روی را رعایت می کردند حتما بدنی سالم داشتند» (محاسن، ج ۲: ۲۲۱).

 

* امام حسن عسکری (ع):

امام حسن عسکری (ع) به محمد بن حمزه نامه ای نوشته و او را به ثروت و بی نیازی مژده داد و به او فرمود: «بر تو باد به میانه روی و پرهیز از ولخرجی زیرا که ولخرجی و اسراف از کارهای شیطانی است» (کشف الغمه، ج ۲: ۴۲۴).

 

***

 بدین ترتیب، آموزه های شیعه درباره اعتدال به دو دسته فردی و جمعی تقسیم می شوند. از جهت فردی، آموزه های شیعی به ما می گویند که اعتدال هم «باعث سلامتی تن می شود» و هم «نشانه ایمان است». ». لذا اعتدال هم «مایه استحکام انسان» می شود و هم «پوشش پرهیزکاران». حتی «در عبادت هم باید معتدل باشیم». این چنین است که «اعتدال موجب نیکی و ادب در انسان» می شود و از شیعیان می خواهند که «در انجام نیکی میانه رو باشیم». چنانکه در انفاق نه خساست کنیم و نه اسراف. آموزه های شیعه به ما می گویند که باید چه در رفاه و چه در تنگدستی جانب اعتدال پیشه کنیم. «اعتدال در زمان توانگری و تنگدستی» باعث می شود که آدمی برای مقابله با ناملایمات آماده باشد و بدین طریق «رستگاری» می شود. چرا که «امت شیعه امتی میانه رو است».

 

 

از جهت جمعی، آموزه های شیعه به ما می گوید که «اعتدال بهترین امور است» و «امت معتدل، بهترین امت ها». چرا که «اعتدال باعث وحدت و همبستگی ملت می شود». «راست و چپ باعث گمراهی می شوند» از این جهت که «اعتدال ملاک سنجش اعمال همگان است».

 

 

همچنین در حالی که «اسراف باعث فقر و گرسنگی می شود»، «اعتدال ثروت زاست» و «باعث افزایش روزی می شود». چون «اعتدال باعث بی نیازی می شود». از این رو، «اعتدال فقر نمی آورد» بلکه «اعتدال باعث توسعه می شود».