وقتی میراث فرهنگی و تاریخی مان هنوز آمادگی لازم در بعد حفاظتی و امنیتی را ندارند، چطور می توان از آن به عنوان محل کسب درآمدهای اقتصادی استفاده نمود؟

میراث تاریخی و فرهنگی, ابزار اقتصادی یا سند هویتی؟

 

شرق پرس( شرق مازندران) : مازندران از جمله استان های کشور است که از تعداد بالای آثار تاریخی برخوردار بوده و نشان دهنده هویت و پیشینه عظیم تاریخی این استان است ، ولی با توجه به اهمیتی که این بناها در هویت دینی و تاریخی ما دارند با این حال از سوی دستگاههای متولی حمایت در خور شانی نشده اند.

 

امروز میراث فرهنگی به دلایلی مختلف در ورطه نابودی قرار گرفته است که از نمونه های بارز آن در استان می توان به سفیدچاه در شرق مازندران, خانه خلیلیان بابل ، پل تاریخی جویبار ، غار هوتوی بهشهر, و بسیاری از موارد دیگر که همچنان موجب دست درازی و بعضا تخریب قرار می گیرند ، اشاره کرد .

 

یکی از مواردی که به طور جدی باید به آن توجه شود ، این است که تکلیف مسئولان با اینگونه آثار روشن شود و اول به خودشان پاسخ دهند که آیا میراث فرهنگی سند هویتی است یا ابزار اقتصادی ؟

 

به نظر می رسد نداشتن پاسخی واضح به این سئوال و تعجیل در اجرای طرح های ناپخته و غیر کارشناسی ، این بلا را امروز بر سر میراث گرانبهای فرهنگی ما آورده است.

 

وقتی میراث کهن استان های کشورمان هنوز آمادگی لازم در بعد حفاظتی و امنیتی را ندارند ، چطور می توان از آن به عنوان محل کسب درآمدهای اقتصادی استفاده نموده و آن هم بدون برنامه ای مدون ؟

 

براستی کسب درآمد از راه میراث فرهنگی یعنی تخریب اماکن و ابنیه های باستانی و ساختن کافی شاپ و تالار به جای آن است؟ یا اینکه بدون فنس کشی و تدابیر امنیتی و حفاظتی کردشگران را با حجم وسیع وارد محوطه ای تاریخی کنیم و بگوئیم میراث فرهنگی مان را به توریسم می شناسانیم ؟

 

استان مازندران دغدغه ای دیگر نیز دارد آن هم نبود موزه ای مجهز و ارزشمند است . به همین خاطر مقدار کشفیاتی که از اماکن باستانی استخراج می شود در استان های دیگر نگهداری شده و همین امر موجب کاهش اقبال مردم نسبت به بازدید از اماکن باستانی و گنجینه های ارزشمند تاریخی می گردد .

 

یکی از ریشه دارترین عوامل تخریب اماکن باستانی ، میل به گنج یابی به واسطه وجود مشکلات اقتصادی است .

 

در کنار دیگر اعمال خلاف قانون برای رسیدن به سودهای کلان اقتصادی ، عده ای هم به سراغ گنج یابی و قاچاق آثار باستانی می روند و راه رسیدن به مقاصد اقتصادی خود را در این مسیر می یابند.

 

هرچند برخورد با مجرمان این حوزه در مقایسه با دیگر جرم های رایج در جامعه چندان شفاف و جدی نیست ، ولی نمی توان این امر را تنها دلیل بالا رفتن انگیزه این مجرمان دانست ، چرا اینکه با مقایسه ای سرانگشتی ، آمار رو به افزایش دیگر جرم های دارای مجازات شدید (برای نمونه قاچاق مود مخدر) هم ناامید کننده است .

 

و هرچند ضعف در مقوله فرهنگ سازی هم به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار در نابودی محوطه های تاریخی و باستانی قابل بررسی است ، اما مطلبی که متولیان میراث فرهنگی برای مبرا نگه داشتن خود از ایرادات وارده بیان می کنند این است که سازمان میراث فرهنگی ، گردشگری و صنایع دستی به عنوان تنها متولی و نگهبان رسمی میراث فرهنگی کشور در این مسیر فرهنگسازی ، تنها مانده و دیگر ارگان ها و نهادهای رسمی که دارای ابزار تبلیغاتی و اطلاع رسانی توانمندتری هستند چندان در این مسیر همراهی نمی کنند و این عدم همراهی گاه جای خود را به مقابله می دهد و در بسیاری از دعواهای دادگاهی در پرونده مربوط به آسیب و نابودی بافت و محوطه های باستانی و تاریخی ، طرف مقابل سازمان میراث فرهنگی ، ارگان های دولتی هستند که ظاهرا چندان مقوله میراث فرهنگی و اهمیت آن را جدی نمی گیرند .

 

در جمع بندی این مطلب به این نقطه نظر می رسیم که آثار باستانی و میراث فرهنگی کشور همچنان درحال هجمه و تخریب است ، از این رو علاوه بر اهتمام همه مسئولان بر حفاظت این هویت و ارزش موجود در کشور ، تدوین مجازات های خاص برای سوداگران و قاچاقچیان میراث فرهنگی انتظار می رود.

 

دیار سبز در پایان می نویسد؛ همچنین امید است مسئولین میراث فرهنگی با هر شیوه ای طرح های اقتصادی از راه اماکن باستانی تدوین نکنند یا حداقل بسیار کارشناسی و علمی و ضروریست قبل از هر اقدام متفرقه ای ، اول بقای آن اثر را تثبیت نمایند و بعد به امورات دیگرش بپردازند.