سئوالم از مسئولان ذیربط اینست, باتوجه به تفاوت در نوع حمایت ها, چگونه کشاورز خسارت دیده را تشویق کنیم که در روستا بمانند و نباید هرگز ! زمین های کشاورزی خود را بفروشد و به کلانشهرها کوچ کند؟

شرق مازندران-محمد مبرا: حادثه تلخ فرو ریختن ساختمان قدیمی اقتصادی پلاسکو ابعاد زیادی برای پرداختن داشت. از ایثار و شجاعت آتش نشانان شهید تا مسائل فرهنگی و مدیریت شهری و ایمنی و…که به اندازه قابل قبول در رسانه ها به آنها توجه شد.اما بُعدی که هرگز دیده دیده نشد حمایتهای سریع و قابل توجه دولت و نهادهای دیگر از مالکان و کسبه پلاسکو و مقایسه آن با زیانهای اقتصادی شهروندان در نقاط دیگر کشور بویژه زیانهای کشاورزی است.

گاهی سیل, گاهی آفت, گاهی دلالی و واردات بی رویه و اینبار یخ یزدگی مرکبات از جمله مصائب تلخ روزگار است که زندگی و کسب و کار بسیاری از کشاورزان و روستا نشینان را هرازگاهی تحت تاثیر قرار می دهد.

فارغ از نگاه برخی فعالان سیاسی و اجتماعی که از حمایتهای ریز و درشت و حتی بخشودگی مالیاتی کسبه پلاسکو لب به اعتراض گشودند و اعتقاد داشتند بی توجهی مالکانِ بعضاً میلیاردی این مجموعه اقتصادی به مسائل ایمنی, موجب جان باختن آتش نشانان عزیز شد, اما بعنوان یک شهروند از نگاه مسئولانه دولت و ارگانها به زیان دیدگان مالی حادثه پلاسکو کمال تشکر را دارم و معتقدم همه نهادها به وظیفه ذاتی خویش عمل کرده اند. اما سئوالی که پیش می آید اینست که چرا در بحران های دیگر که اتفاقاً خسارات و آسیب های اقتصادی و اجتماعی بیشتری هم دارند اینگونه عمل نمی شود؟ 

کدام آوار سنگین تر بود ؟ پلاسکو یا مرکبات یخ زده !

آیا تولیدات کشاورزان و حمایت از آن, در جهت اقتصاد مقاومتی نیست و خسارت دیدگان شهرستانی که تراژدی شان به گونه ای دیگر روی داد, نیاز به توجه ویژه و آنی ندارند؟ از طرفی مقایسه میزان خسارت حدود ۶۰۰ واحد اقتصادی در پلاسکو با هزاران باغدار که بصورت کلان در سه استان شمالی خسارت دیده اند نیز قابل توجه است.

مدتهای زیادی از یخ زدگی مرکبات و درختها می گذرد و بسیاری از خسارت دیدگان می گویند که حتی یک ریال هم حمایت نشده اند! مصوبه ها نیز تا کنون یا اجرایی نشد و یا اگر در آینده اجرا شود میزان آن به گونه ای نیست که دردی از آسیب های جدی و گسترده باغداران دوا کند.

سئوالم از مسئولان ذیربط اینست, باتوجه به تفاوت در نوع حمایت ها, چگونه کشاورز خسارت دیده را تشویق کنیم که در روستا بمانند و نباید هرگز ! زمین های کشاورزی خود را بفروشد و به کلانشهرها کوچ کند؟ آیا اگر شما بجای کشاورز و باغدار بودید ترجیح نمی دادید دارایی ها و زمین های خود را به حراج بگذارید و به امید کسب و کار بهتر و ریسک کمتر به شهرها کوچ کنید؟

مثال زیر نمونه ای قابل توجه از اهمیت مقوله کشاورزی در نزد کشورهای قدرتمند جهان است :

همزمان با تحریم های هسته ای ایران, کشور روسیه نیز بدلیل اشغال کریمه در مناقشه اکراین, توسط قدرتهای اروپایی و جهانی تحریم شد. اما چرا تحریم های روسیه کارساز نبود؟

به گواه کارشناسان, اقتصاد ایران نفت محور بود که عربستان بسرعت خلاء آنرا پُر کرد و این مسئله نتوانست مشکلی برای جامعه جهانی بوجود آورد. اما دلیل عمده کم اثر بودن تحریم های روسیه وابستگی کشورهای اروپایی به محصولات استراتژیک کشاورزی روسیه بود که تاثیرگذاری آن می توانست موجب ایجاد بحران هایی در کشورهای مقصد شود و همین مسئله یکی از دلایل مهم ناکارآمدی و شکست تحریم ها علیه روسیه بود. حال از مواردی دیگر مثل تاثیر گذاری گندم آمریکا بر اقتصاد جهان, نقش تولیدات گوشتی استرالیا در تغذیه جهانی, اهمیت قهوه و مرکبات برزیل در مراودات بین المللی و… در این مجال می گذریم. 

با توجه به موارد مطروحه  می توان گفت حمایت از کشاورز و باغدار نه تنها از لحاظ اشتغال و اقتصاد حائز اهمیت است بلکه از منظر مسائل استراتژیک نیز قابل توجه است. با این وجود و با علم به این موضوع که به هزار و یک دلیل, خسارت دیدگان حادثه آتش سوزی و تخریب برج اقتصادی, نیاز فوری به اقدامات حمایتی داشتند, باید پرسید آیا آوار مرکبات یخ زده بر شانه ی هزاران باغدار و کشاورز شمال ایران کمتر از  آوار حادثه پلاسکو بود؟