وی افزود: ایراد و اشکال بی اعتمادی، تجدید تجربه اموری است که قبلا گذرانده شده است و جامعه در فرایند تکرار مکررات میافتد؛ فرض کنیم ساختمانی ساخته میشود و فرو میریزد و ما میخواهیم آن را دوباره بنا کنیم؛ اگر سازندگان قبلی را به داشتن تدبیر ناکافی، توان کم یا همت ناقص متهم کنیم، ممکن است دوباره ساختمانی بسازیم که فرو بریزد، اما اگر بپذیریم نیت و عزم آنها نیز واقعا در جهت ساخته شدن آن بنا بوده است عوامل دیگر را بررسی میکنیم و ممکن است پی ببریم که اساسا خاک محل ساختمان مناسب نیست.
سید حسن خمینی با تاکید بر اینکه آزمون و خطا شرط حیات انسانی است، ادامه داد: اگر ما بر سر یک ده راهی رسیدیم و ٩ نفر راه اشتباه رفتند اما من راه صحیح را رفتم، نتیجه عملکرد آن ٩ نفر در کار من تاثیرگذار بوده است، در حالی که اگر قرار بود بگویم من هم راه همان قبلیها را بروم به نتیجه نمیرسیدم؛ از سوی دیگر اگر آنها جای من بودند موفق میشدند، زیرا من فقط از نظر زمانی متاخر بودهام و از تجربه نفرات قبل استفاده کردهام.
وی گفت: اینکه نسل جدید بگوید کارهای غلط نسل قبلی را نباید تکرار کنم گسست نسلی نیست و این شرط پیشرفت است؛ بلکه گسست نسلی آنجاست که نسل جدید شکست نسلهای قبل را ببیند و بدون بررسی و ریشهیابی بخواهد آنها را تکرار کند و اگر بپرسیم چرا میخواهید راه قبلیها را بروید، بگوید آنها بیعرضه، ناتوان و دارای طمعهای شخصی بودند! گرچه بیعرضگی امری ممکن است و اگر در بررسیها به اثبات رسید که نسل قبل ناتوان بوده است، آن کار باید تکرار شود؛ اما برخی کارها هستند که اساسا جنس آنها نشدنی است؛ اگر شما با سر به دیوار زدید و دیوار نشکست، بدانید که دیوار با ابزار قویتری میشکند و راه شما صحیح نیست. یادگار امام تصریح کرد: گسست در اجتماعات خانوادگی و محلی محدود هم وجود دارد و جامعه در این مسیر باید هزینه سنگینی را صرف تجدید اشتباهات خود کند؛ اما بدانیم که اگر کاری ناممکن بود و دفعه بعد آن را تکرار نکردیم، این گسست نسلی نیست، بلکه پا گذاشتن روی تجربیات گذشتگان است. انسان از اشتباهات نسل قبل باید بیش از کارهای درست آنان درس بگیرد زیرا کارهای درست یک نتیجه دارد و تکرار اشتباهات ممکن است دهها مشکل ایجاد کند.
سید حسن خمینی راه جلوگیری از تکرار اشتباهات نسل قبل را وجود اعتماد بین نسلی دانست و افزود: هم جوانان به پیشکسوتان و پا به سن گذشتهها باید اعتماد کنند و هم پا به سن گذاشتهها به آنها. این جمله که گفته میشود «پیر آن را در خشت خام میبیند که جوان در آینه هم نمیبیند» نکته صحیحی است؛ جوانی سرمایه بسیار بزرگی است اما کسانی که این مسیر را طی کردهاند فوت کوزهگری را آموختهاند. پس به بزرگان اعتماد کنیم و وقتی میگویند یک کار نشدنی است پشت گوش نیندازیم و حداقل آن را بررسی کنیم؛ اگر میگویند از فلان طریق زودتر به نتیجه میرسید به آنها اعتماد کنید. نسل پا به سن گذاشته هم باید به جوانان اعتماد کنند و یک اعتماد متقابل در جامعه لازم است. لذا عدم اعتماد جوان به پا به سن گذاشتهها گسست نسلی پدید میآورد و عدم اعتماد نسل قبل به نسل جوان هم یک سرمایه بزرگ را از جامعه میگیرد.
وی با اشاره به اینکه در جریان انقلاب اسلامی ایران به دست جوانان کارهای بزرگی صورت گرفت، یادآور شد: اکثر فرماندهان جنگ ما حدود ٢۴ سال داشتند، مقام معظم رهبری هنگام بر عهده گرفتن ریاستجمهوری ۴٢ سال داشتند، نخست وزیر آقای مهندس موسوی ۴٠ سال داشتند و آقای هاشمی نیز که از دید ما در آن هنگام مسن بودند حدود ۴۵ سال داشتند؛ آیتالله منتظری و آیتالله طالقانی هم حدود ۵٧ سال داشتند و ما فکر میکردیم سن بسیار بالایی دارند؛ در آن زمان یک رابطه اعتماد میان پا به سن گذاشتهها و جوانان وجود داشت. گرچه الزاما جوانان نمیتوانند همه توفیقات را به دست آوردند اما یک جامعه بدون آنان نیز نمیتواند موفق باشد؛ پس نیاز به یک پیوند میان دو نسل وجود دارد و در این صورت کارها پیش میرود. یادگار امام با توصیه به جوانان مبنی بر اینکه مراقب باشید گرفتار بی اعتمادی به نسل قبل نشوید، ادامه داد: تجربه، مقوله خیلی بزرگی است؛ گرچه ممکن است در این سن و سال متوجه عمق این مطلب نباشید: «آتش بگیر تا بدانی چه میکشم/احساس سوختن به تماشا نمیشود». از سوی دیگر جامعه بدون اتکا به نیروی جوان که توان تغییر دارد نمیتواند پیش برود. زیرا افراد وقتی پیر میشوند محافظه کار میشوند و کسانی که دارای این ویژگی هستند در وضع موجود تغییر بنیادین نمیدهند.