امسال 19 دی یادآور درگذشت آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی آشنا ترین چهره سیاسی در 40 سال اخیر هم هست که نام او چنان با جمهوری اسلامی پیوند خورده بود که کاهش تأثیرگذاری اش از 1384 به بعد هم باور پذیر نمی نمود.

یکسال بدون هاشمی رفسنجانی ...

 

امسال ۱۹ دی یادآور درگذشت آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی آشنا ترین چهره سیاسی در ۴۰ سال اخیر هم هست که نام او چنان با جمهوری اسلامی پیوند خورده بود که کاهش تأثیرگذاری اش از ۱۳۸۴ به بعد هم باور پذیر نمی نمود.

 

 

شرق پرس: یکسال است که خیابان جماران تهران، یکی از مهم ترین ساکنان خود را از دست داد.

سال ۱۳۹۵ در همین روزها بود که ساکنان محله قدیمی جماران ناباورانه خبر فوت آیت‌الله رفسنجانی را با یکدیگر نجوا می کردند. مردی که شهریورماه ۱۳۱۳ در رفسنجان بدنیا آمد و ٨۴‌سال بعد پایش را از خانه قدیمی‌ محله جماران بیرون گذاشت طبق روال به ساختمان مجمع تشخیص مصلحت رفت و شب دیگر به خانه برنگشت.

 

سه شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶که برسد، فقدان آیت الله هاشمی رفسنجانی در عرصه سیاست و اجتماع ایران، یک ساله می شود. یکسال بدون اینکه تحلیل ها و تصمیم های هاشمی رفسنجانی را در عرصه سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی داشته باشیم گذشت. فراز و فرودهای یکسال اخیر نشان داد که جای خالی هاشمی رفسنجانی در عرصه سیاست همواره خالی خواهد ماند.

 

و اما بعد…

تا ۱۹ دی ۱۳۹۵ این روز در تقویم سیاسی ایران تنها یادآور اعتراض طلاب قم به درج مقاله ای در روزنامه اطلاعات در دی ۱۳۵۷بود که در آن به شکل بی سابقه ای به امام خمینی با ذکر نام اهانت شده بود و شعله های آتشی را برافروخت که نه تنها دودمان پهلوی را بر باد داد که سلطنت را برچید و نه فقط محمد رضا شاه که شاهی را برانداخت.

امسال اما ۱۹ دی یادآور درگذشت آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی آشنا ترین چهره سیاسی در ۴۰ سال اخیر هم هست که نام او چنان با جمهوری اسلامی پیوند خورده بود که کاهش تأثیرگذاری اش از ۱۳۸۴ به بعد هم باور پذیر نمی نمود.

نخستین بار که تصویر او را هنگام قرائت حکم انتصاب مهندس مهدی بازرگان به ریاست دولت موقت دیدم به سبب نوع چهره او را بسا جوان تر از آنچه واقعا بود پنداشتیم اما خیلی زود دانستیم که از نزدیک ترین یاران رهبر فقید انقلاب است و به همین اعتبار سخنران اصلی مراسم ترحیم آیت الله مطهری در مدرسه فیضیه قم شد.

وقتی در میانه نطق خود از اقلیت مارکسیست به عنوان متهم اصلی ترور مطهری یاد کرد حمید رضا نقاشان در گوش امام گفت: اطلاعات ما اما نشان می دهد که یک گروه افراطی مذهبی عامل این اقدام بوده است نه کمونیست ها. 

تحلیل هاشمی درست از آب درنیامد و حق با محافظ امام بود و با اتکا به اطلاعاتی که سازمان تازه تأسیس مجاهدین انقلاب اسلامی به دست آورده بود روشن شد که گروه فرقان همان است که پیش از انقلاب هم با مطهری جدل داشت اما امام هیچ گاه به روی هاشمی نیاورد و تنها به گروهی که شناسایی ضاربان را بر عهده گرفتند اعتماد کرد. منتها هاشمی خود هم گرفتارهمان تحلیل نادرست شد چندان که تنها دو ماه بعد گلوله فرقان بر تن او هم نشست اما جان به در بُرد.

از آن پس اما او جانب احتیاط را گرفت و در تحلیل های بعدی هر چه زمان گذشت دقیق تر و مستند ترو پخته تر سخن گفت و جایگاه او روز به روز ارتقا یافت تا جایی که قدرت، آنجا بود که هاشمی بود. چه رییس مجلس باشد و چه رییس جمهوری و احتمالا بی میل نبود که در پی دوم خرداد ۱۳۷۶ قدرت را به مجمع تشخیص مصلحت نظام منتقل کند. این ظن هنگامی تقویت می شود که به گفت و گویی از او در اواخر عمر اشاره کنیم که برای اولین بار گفت که در آن انتخابات به علی اکبر ناطق نوری و نه رقیب او رأی داده است در حالی که این تصور وجود داشت که مانند کارگزاران سازندگی انتخاب او رقیب ناطق خواهد بود.

 

وقتی از دوم خرداد نه ناطق نوری که سید محمد خاتمی برکشید روشن شد که قدرت به مجمع تشخیص منتقل نمی شود و شاید راز کاندیداتوری او برای مجلس شورای اسلامی در دو سال بعد همین بود که می خواست نقش دهه ۶۰ را در دهه ۷۰ هم ایفا کند. اصلاح طلبان اما اعلام کردند هیچ نام مشترکی با جناح راست نخواهند داشت و هاشمی تنها در فهرست کارگزاران جای گرفت و مشارکت زیر بار نام او و هیچ نامزد مشترک دیگری نرفت. وقتی باخبر شدند که در لیست های محافظه کاران نام فائزه نیست برای او اعلام آمادگی کردند اما دختر شرط گذاشت که اول باید نام پدر را قرار دهند.

باری، هر چند رییس جمهوری اصلاحات نزد هاشمی رفسنجانی بسیار مورد احترام بود و سه وزیر اصلی و خود او سابقه وزارت در دولت سازندگی را داشتند اما اولویت این دولت توسعه سیاسی بود و هاشمی بالطبع از اقتدار پیشین فاصله گرفت تا سال ۱۳۸۴ که حکایت، دیگر شد.

بسیاری معتقدند اگر آیت الله کاندیدا نمی شد دو قطبی یی هم شکل نمی گرفت که به روی کار آمدن احمدی نژاد بینجامد. اگر هم نامزدی اولیه را خطا ندانیم ماندن در صحنه برای مرحله بعد را می توان خطا دانست. چرا که دو قطبی کامل شد حال آن که در صورت انصراف، رقابت بین محمود احمدی نژاد و مهدی کروبی شکل می گرفت و هر یک که رییس جمهور می شد هاشمی می توانست منت بگذارد که او در مقام نفر اول مرحله اول بخت بیشتری داشت. اگر کروبی رییس جمهوری می شد وام دار او بود چون بدون انصراف به مرحله دوم راه نمی یافت و اگر باز احمدی نژاد احساس غلبه بر هاشمی را نداشت.

روی کار آمدن احمدی نژاد، زندگی سیاسی هاشمی رفسنجانی را وارد مرحله ای تازه و او را بار دیگر به اصلاح طلبان نزدیک و نزدیک تر کرد.

 

همین ائتلاف موجب شد بار دیگر وارد بازی علنی شود و در سال ۱۳۹۲ هم کاندیدا شد و اگر چه مجوز ورود نگرفت اما زمینه برای حسن روحانی فراهم آمد.

هاشمی رفسنجانی با پیروزی حسن روحانی در سال ۱۳۹۲ آسوده خاطر شد اما تجدید انتخاب او را ندید.

 

 

 

 

 

 

عصرایران