محمدمهدي کودک 5 ساله مازندرانی بر خلاف کودکان کار نه داراي نياز مالي است و نه به اجبار خانواده کار می کند بلكه عشق به شاليكاري است كه اين كودك را به مزرعه مي كشاند.

 

 

به گزارش شرق پرس به نقل از ایرنا برنج کاری از جمله مشاغل بسیار سخت وطاقت فرسا است و حتی سختی این کار در داخل واژه برنج یعنی به رنج و چیزی که با رنج بدست می آید، نیز نهفته است.

 

مازندران ۲۲۰ هزار هکتار اراضی شالیزاری دارد و با تولید سالانه حدود ۹۰۰ هزار تن برنج ۴۲ درصد نیاز کشور را تامین می کند.

 

طی کردن مراحل سخت کاشت، داشت و برداشت برنج از خزانه کردن و مراقبت کردن از این خزانه گرفته تا نشا و تا زانو در زمین باتلاقی فرو رفتن و تهدید شدن به انواع بیماری های تب شالیزار و خارش شالیزار و وجین و در آخر برداشت محصول و مهمتر از همه اعمال هزینه سنگین شالیکاری، موجب شده جوانان مازندرانی چندان رغبتی به انجام این کار نداشته باشند.

 

بسیاری از این جوانان معتقد هستند کارهای راحت تر با هزینه کمتری نیز وجود دارد تا آنان اینگونه به مدت پنج ماه طاقت فرسا کار نکنند.

 

جواد، جوانی حدودا ۳۶ ساله روستایی که در شهر زندگی و کار می کند، در گفت و گو با ایرنا، می گوید: وقتی دوران نوجوانی و اوایل جوانی ام را مرور می کنم که چگونه به شالیزار می رفتم باورم نمی شود.

 

وی ادامه می دهد: هزینه های سنگین کار کشاورزی و مهمتر از آن سختی این کار، موجب شده هیچ علاقه ای به رفتن به شالیزار نداشته باشم و در نهایت سالی چند روز به پدرم که شالیکار است کمک می کنم.

 

جوان دیگری نیز می گوید : افرادی مثل من که در نهادی اداری فعالیت دارند، نمی توانند روی زمین کار کنند.

 

حسن، دلیل این امر را خستگی مفرط و درد گرفتن مفاصل و پاها عنوان کرده و می افزاید: آنهایی که معمولا کار زراعی نمی کنند، با یک روز و دو روز رفتن به شالیزار کمر و پاهایشان درد می گیرد و کار کردن روی مزرعه حتی موجب می شود تغییر رنگ پوست انسان می شود.

 

درعین حال، علیرضا ۵۶ ساله که از کودکی خود را در شالیزار دیده، درحالی که مشغول کندن جوانه های برنج آماده نشا است، به ایرنا می گوید: جوانان امروز مانند جوانان سابق نیستند. یادم می آید از کودکی با برادرهایم در مزرعه کمک حال پدرم بودیم.

 

وی ادامه می دهد : راستش جوانان تا اندازه ای کار کردن در مزرعه و شالیزار را افت کلاس می دانند. البته اگر هر یک از این جوانان قطعه ای زمین داشته باشند مطمئنا روی آن کار می کنند و تا وقتی پدر این جوانان برنج آنان را تامین می کنند، وضعیت به همین صورت است.

 

حال با وجود رغبت نداشتن جوانان به کار کردن در شالیزار، کودکان و فرزندان همین جوانان برای کار در مزرعه تمایل فراوانی از خود نشان می دهند.

 

محمدمهدی یکی از این کودکان است. این کودک پنج سال ونیمه همه عشقش فرا رسیدن زود به زود پایان هفته است تا به همراه پدر و مادرش به روستای آنان و خانه پدربزرگش برود.

ماجرای کودکی 5 ساله که کودک کار نیست اما عاشق کار در شالیزار!

او وقتی اسباب بازی را شناخت به دنبال فرغون و بیل پلاستیکی بزرگ بود و آنها را با خود به سرکوچه می برد و با بیل شن داخل فرغون می کرد.

 

کمی که بزرگتر شد همراه پدربزرگش با تیلر به مزرعه می رفت تا اکنون که پنج سال و نیم است و همچنان با عشق به کار مزرعه وشالیزار به روستا می آید.

 

مادر این کودک در گفتگو با ایرنا، می گوید: محمدمهدی هرجا که مهمانی می رود، دنبال جعبه ابزار برای بازی است طوری که وقتی مهمان خانه خاله اش است به شوهر خاله خود می گوید جعبه ابزار من را بیاور می خواهم بازی کنم.

 

این خانم می افزاید: او هر پنج شنبه از پدرش می خواهد تا ما را به روستا ببرد و همراه پدرم سر شالیزار برود.

 

مادربزرگ (مادرِ مادر) محمدمهدی نیز در گفتگویی با ایرنا اظهار می دارد: او اصلا فارسی صحبت کردن را دوست ندارد و معمولا سعی می کند مازنی حرف بزند. وقتی به خانه ما می آید لباسی دیگر بعنوان لباس کار، همراه خود آورده و با پدربزرگش به مزرعه می رود. او گاهی تیلر را از دست پدربزرگش گرفته و خود زمین را شخم می زند.

 

او می افزاید: محمدمهدی همین دو روز پیش، وقتی ساقه های نشای برنج را در گل فرو می کرد یک نگاه به عقب می انداخت تا ببیند آیا کسی روی نشای او دوباره نشا می کند یا نه. برای همین به کارگران گفتم بگذارید نشای او در همان حالت بماند.

 

کنترل کردن موتور کشاورزی هنگام شخم زدن شالیزار کار سختی است و سخت تر از آن موقعی است که بخواهی با وصل کردن تخته ای بزرگ پشت موتور ، زمین را آب تخت و برای نشا آماده کنی.

 

محمدمهدی نه کودک کار است نه از خانواده ای ندار اما عشق به شالیکاری موجب شده تا اینگونه از پدربزرگ خود التماس کند تا به او اجازه داده برای چند دقیقه هم شده دسته های موتور را در دست گرفته و زمین را آب تخت کند.