استفاده از ادبیات مقدس و متشرعی مانند احساس تکلیف شرعی، کمک به مردم، دلسوزی برای جامعه، جلوگیری از سوء مدیریت ها، دفاع از حق محرومان و محرومیت زدایی، دفاع از حق شهروندان... ادبیات متعارف همه نامزدهاست، فارغ از آنکه آیا واقعاً احساس تکلیف شرعی آنها را وارد میدان کرده یا هوا و هوس و تنوع طلبی زیاده خواهانه؟!

 

 

ranjbar-dr6

شرق پرس: یادم می آید که برای رقابت در انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران، بیش از ۱۲۰ نفر ثبت نام کرده بودند و ما در حالیکه در خیالات سطحی خود در آن حال و هوای سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی، از این استقبال، احساس منفی نداشتیم، امام راحل در واکنشی متفاوت فرمودند که اگر در مملکتی این تعداد مستعد و مستحق احراز پست ریاست جمهوری وجود داشته باشد، آن مملکت، گلستان می شود و بعد طی تحلیلی، این گستردگی نامزدها را به فال نیک نگرفته و با توجه به حضور چهره هایی از کمونیستها، منافقین، لیبرال ها، روشنفکرنماها، سلطنت طلب ها، ملی گراها، جدایی طلب ها، نفوذی ها، جاسوس ها، بی نام و نشان ها، بی شناسنامه ها، نااهل ها، نامحرم ها و غیره در کنار افراد موجهی که دارای سابقه مبارزاتی و شناسنامه کاری بوده و از مصادیق رجال سیاسی کشور محسوب می شدند، امام راحل نماینده ای نعیین کردند تا اقدام به تعیین صلاحیت و یا احراز صلاحیت نمایند که از این میان فقط ۵ نفر تأیید نهایی شدند و نهایتاً ۴ نفر رقابت کردند!

 

 

این روزها که اسفند سال ۱۳۹۳ را می آغازیم، تا اسفند ۱۳۹۴ که انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و نیز مجلس خبرگان رهبری برگزار خواهد شد، قریب به یکسال فرصت باقی است و طبعاً در این فرجه یکساله شاهد رقابت تنگاتنگ نامزدهای انتخاباتی مخصوصاً برای تکیه زدن بر کرسی های مجلس دهم خواهیم بود و از این رو نه تنها این روزها، بلکه از یکی دو سال قبل، این رقابت ها استارت خورده و مجالس و محافل عمومی و نیمه عمومی و خصوصی، آکنده از حضور معنادار نامزدهای احتمالی این  دوره بوده و قطعاً با آغاز سال ۱۳۹۴ این رقابتها حال و هوای فینال گرفته و جو سیاسی و اجتماعی کشور، رنگ و بوی انتخاباتی خواهد گرفت.

 

 

ضمن استقبال از ورود توانمندها به عرصه رقابت های انتخاباتی که بخاطر تجربه های مدیریتی و یا برخورداری از مهارت ها و علوم تخصصی، حقیقتاً آگاه به امور جامعه، آشنا به مشکلات و دردهای مردم، گرمابخش تنور انتخابات، پیشتاز عمل به تکالیف شرعی و از افراد همیشه حاضر در صحنه و در اصل از مصادیق ظرفیت های مردمسالاری دینی اند، اما بر اساس همان نگرانی امام راحل در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری و نیز بر اساس منویات مقام معظم رهبری در طول سالیان گذشته، نگرانی عمده ای که ذهن دلسوزان جامعه را می آزارد، حضور ناتوان ها، کم تجربه ها، امتحان نداده ها، تازه به دوران رسیده ها در قالب مدرک دارهای کم سواد، عنوان دارهای کم تحرک، بازنشسته های کم انگیزه، کم سابقه های کم تجربه، چهره های وام دار، مشروطی ها و غیره است که انصافاً اگر هم به دلایل خاص قبیله ای، محله ای، منطقه ای، جناحی، ناسیونالیستی، رفاقتی و یا وعده های کاذب و توخالی و دهها دلیل پوشالی و پوپولیستی مشمول رویکرد آرای عمومی هم بشوند، اما عملاً فایده ای برای ارتقای مدیریت عالی کشور و نیز بهبود اوضاع جامعه و ترجیحاً مردم حوزه انتخابیه خویش نداشته و حتی گاهی موجب کاهش انگیزه مردم برای استقبال از سایر فراخوان های نظام مقدس جمهوری اسلامی می شوند.

 

 

استفاده از ادبیات مقدس و متشرعی مانند احساس تکلیف شرعی، کمک به مردم، دلسوزی برای جامعه، جلوگیری از سوء مدیریت ها، دفاع از حق محرومان و محرومیت زدایی، دفاع از حق شهروندان، در اختیارگذاشتن توان علمی و تجربیات اجرایی و مدیریتی، توسعه اقتصادی کشور، میدان دادن به بخش خصوصی و چابک سازی دولت و سایر عناوین کارشناسی، ادبیات متعارف همه نامزدهاست، فارغ از آنکه آیا واقعاً احساس تکلیف شرعی آنها را وارد میدان کرده یا هوا و هوس و تنوع طلبی زیاده خواهانه؟! و از این رو واقعاً نمی توان در گفتارها، سره را از ناسره تشخیص داد و طبعاً باید کمی عمیق تر وارد این موضوع شد و فراتر از ادعاها، به سابقه رفتارها توجه کرد تا فهمید که آنها مشتاقان خدمت اند یا ملتمسان قدرت؟!

 

 

چرا که در ظواهر امور فقط می توان فهمید که همه اسب ها برای شرکت در این کورس انتخاباتی زین شده و نامزدها شتابان تر از همیشه، به مقصدی می اندیشند که به هر قیمتی به آن باید دست یابند، غافل از اینکه آیا مرکب آنها قادر به طی کردن این مسیر سخت و صعب العبور خواهد بود و یا اینکه آیا نفسشان در آن ارتفاعات به اندازه کافی چاق است و دیگر سؤالات که متأسفانه تمایلی به پاسخ دادن ندارند؟

 

 

رهنمودهای مکرّر رهبری معظم انقلاب پیرامون انتخابات به مردم در طی سالهای گذشته، همواره انتخاب اصلح بوده و هست، اما این رهنمودها به شکل دیگری هم قابل تفسیرند و آن اینکه اگر مردم موظف به انتخاب اصلح در میان صالحان اند، نامزدها نیز موظف به مقایسه خود با سایر نامزدها بوده و در این میان، نامزدهای صالح نیز باید به نفع نامزدهای اصلح کنار بروند تا با کاهش آشفته بازار تبلیغات انتخاباتی، امکان انتخاب اصلح برای مردم آسان تر گردد!

 

 

اما تا تعیین و یا احراز صلاحیت توسط شورای محترم نگهبان، قطعاً عده ای از نامزدهای فاقد صلاحیت نیز در این بازه زمانی وارد میدان شده و زمان انتخاب نهایی را برای برخی از دوستان، اقوام، همپالکی ها و خلاصه افراد متأثر از موقعیت خود به تأخیر می اندازند و این با توجه به صف بندی های مرسوم و متداول انتخاباتی و یارگیری های ستادی و غیره، موجب پیشی گرفتن موقعیت و جو تبلیغاتی نامزدهای صالح از نامزدهای اصلح می شود و تردید نباید کرد که در چنین اتفاق تلخی، نامزدهای ناصالح اما رأی شکن، در ردیف مقصران قرار می گیرند!

 

 

نکته جالب توجه این است که اولاً اسپانسرها و یا همان حامیان مالی قَدَر، پشت همین نامزدهای ناصالح، نیمه صالح و یا حداکثر صالح قرار گرفته و غالباً نامزدهای اصلح، غریبانه وارد گود رقابت هایی می شوند که رقبای آنها به واسطه همان برخورداری ها، علیرغم کم پولی آنها، متأسفانه پول پارو می کنند و طی آن حتی با اجاره و بلوکه کردن چاپخانه ها و سایر اماکن تأثیرگذار، امکان تحرک تبلیغاتی و میدانی را از آنها سلب می کنند و ثانیاً اکثر اینگونه نامزدها، خودشان را با فاصله مشهود، پیروز قطعی انتخابات می دانند، در حالیکه نه یک نظرسنجی انجام داده اند و نه ارزیابی درست و حسابی به عمل آورده اند!

 

 

در خاطرم هست که در یکی از ادوار مجلس، رئیس وقت مجلس می گفت مثلاً از ۲۴۰ نماینده برگزیده، فقط ۱۶۰ نفر دارای لیاقت و صلاحیت قرار گرفتن در کمیسیون های تخصصی مجلس اند و بقیه را نمی دانیم که به کدام کمیسیون معرفی کنیم و مشکل بعدی ما اصرار این افراد ناصالح برای عضویت در کمیسیون های کلیدی تر است که نه با سوادشان و نه با تجربه کاری آنها، ارتباطی نداشته و آنها فقط به مزایای آن کمیسیون ها مثل سفرهای خارجی و یا امر و نهی بر وزارتخانه های خاص می اندیشند!

 

 

به هر حال این روزها که در اکثر محافل، شاهد این حضور توجیه نشده از سوی نامزدهای احتمالی مجلس دهم می باشیم، بر خویش تکلیف دانستم که مقدمتاً به این نکات اشاره کنم تا شاید به توقف و کندی ورود ناصالحان و یا افراد نیمه صالح بیانجامد و از طرفی با تنویر افکار عمومی، راه را برای میدان داری نامزدهای اصلح هموارتر سازیم.

 

 

در پایان از همه احزاب، دسته جات، محافل و همه تأثیرگذاران جامعه انتظار می رود تا با پرهیز از تعصبات غیرتخصصی، زمینه های لازم را برای میدان دادن به کسانی فراهم آورند که اولاً وامدار کسی یا حزبی نباشند و رفتار ولایی آنها بر همه محرز باشد و ثانیاً درد مردم داشته و از جنس مردم باشند و ثالثاً توان و تخصص کافی برای پردازش به اولویت های امروز جامعه یعنی فرهنگ و اقتصاد را داشته و بتوانند در شرایط فشارنده تهاجمات فرهنگی و تحریم های اقتصادی، باری را از دوش این مردم بردارند نه آنکه به وبالی برای مردم مبدل شوند و خلاصه اینکه از مصادیق نامزدهای اصلح باشند و طبعاً مردم هم باید جدای از تبلیغات های رنگی، با بصیرت ولایی، تنها و تنها به گزینش و انتخاب اصلح بپردازند.

صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه