عقلانیت مدنظر ما در انتخابات یا همان عقلانیت سیاسی به معنای تشخیص کنش موثرتر در تامین منافع ملی است؛ یعنی انتخاباتی عقلانی تر است که برآیند مشارکت عمومی تامین بیشینه منافع ملی باشد.

 

 

 

شرق پرس: عقلانیت در سطح فلسفی به معنای قدرت و توان ذهنی تشخیص صلاح از فساد و درستی از نادرستی و خیر از شر و خوب از بد است.
 
 
 
به این ترتیب عقلانیت مدنظر ما در انتخابات یا همان عقلانیت سیاسی به معنای تشخیص کنش موثرتر در تامین منافع ملی است؛ یعنی انتخاباتی عقلانی تر است که برآیند مشارکت عمومی تامین بیشینه منافع ملی باشد. 
 
از این رو نفس مشارکت کمی بیشتر لزوما عقلانی نیست زیرا چه بسا تحت تاثیر پوپولیسم ذهن و روان و آرای مردم به سوی تامین کمینه منافع ملی هدایت شود و این دست انتخابات نسبتی با عقلانیت ندارد.
 
 
با چنین تعریفی از عقلانیت انتخابات منحصرا به روز رای گیری تقلیل نمی یابد و دست کم در شش سطح با عقلانیت پیوندهای معنایی پیدا می کند که عبارتند از: تشخیص، تصمیم گیری، نقد و ارزیابی، اجتماعی شدن، منافع ملی و وکالت.
 
 
به دیگر سخن شش مفهوم مذکور به شرح زیر وجه مشترک انتخابات و عقلانیت است:
 
 
۱ـ تشخیص و انتخاب: انتخابات تجلی گاه و ظهور عینی مشارکتی شهروندان در تصمیم سازی سیاسی است و در فصل انتخابات و روز رای گیری شهروندان به مغناطیس و مرکز دایره قدرت بیشتر از هر وقت نزدیک می شوند ولی این تقرب لزوما عقلانی نیست اگر در پیوند با فرآیند ذهنی تشخیص و انتخاب نباشد و می تواند منشأ ویرانی و جنگ و فلاکت باشد که طبیعتا نتیجه کنش غیرعقلانی باشد.
 
 
۲ـ تصمیم گیری: این مفهوم نسبتی وثیق و دقیق با عقلانیت دارد به گونه ای که نظریه تصمیم گیری در علم سیاست در ذیل نظریه های عقلانی قرار دارد. تصمیمی در سیاست و انتخابات موجه و ارزشمند و رواست که برآمده از تشخیص عقلانی باشد وگرنه به تعبیر جامعه شناسی ما با رفتاری غریزی مواجه هستیم نه کنشی معقول؛ آنچه که در آرای هانا آرنت نیز مورد تاکید قرار گرفته است و تفاوت رفتار غریزی بی ارزش و کنش عقلانی ارزشمند تلقی می شود.
 
 
۳ـ انتخابات فرصت کم نظیری برای نقد و ارزیابی عملکردها و ارائه کارنامه دستگاه ها و نهادها اعم از اجرایی و تقنینی است. در واقع مشارکت شهروندان در گرو نقد و ارزیابی آنها از عملکرد مدیران و حاکمان و خدمتگزاران آنها در نهادهای گوناگون است و این نقد و تشخیص و جدا کردن سره از ناسره بویژه در حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ نیازمند عقلانیت است. در واقع عقل برنده ترین تیغ نقد است.
 
 
۴ـ انتخابات مجالی است که هم کنش های جمعی افزایش می یابد و هم عقل و درک اجتماعی بیشتر محل توجه قرار می گیرد. برگزاری میتینگ های سیاسی و تبلیغاتی فی نفسه جاذبه فراوانی برای شهروندان دارد و نوعی لذت مدنی محسوب می شود. در عین حال سخن های مکرر از منافع ملی و جمعی و دوراندیشی و آینده نگری در فصل انتخابات رونق می یابد و در واقع در این فضا عقل نظری و عملی حول سیاست ورزیده و پخته تر می شود. شاید بتوان گفت فرصت دیگری غیر از انتخابات برای ورزش و تقویت قوه عاقله سیاسی برای شهروندان وجود ندارد.
 
 
۵ـ منافع ملی در کشورهای توسعه نیافته حلقه مفقوده و گمشده مناسبات و روابط سیاسی است و منافع جمعی، گروهی، حزبی، قومی و فرقه ای همواره در طول منافع ملی تعریف و طراحی نمی شود. از این رو پیگیری منافع ملی در تضاد با منافع فردی تصور و تعریف می شود و توجه به یکی، انکار دیگری و بالعکس است. اما در جوامع توسعه یافته سیستم سازی سیاسی به گونه ای است که این منافع در طول هم است و ساختار به گونه ای طراحی می شود که مطالبه منافع فردی و گروهی و ملی مکمل هم است. این سیستم محصول عقلانیت جمعی و سیستمی در کشورهای توسعه یافته است. این سیستم سازی در انتخابات هم مشاهده می شود و رقابت های سیاسی هر چند جدی و شدید باشد به نادیده گرفتن و تضییع منافع ملی منجر نمی شود.
 
 
۶ـ مفهوم وکالت در سیاست هم از دستاوردهای عقلانیت سیاسی است که در دموکراسی تجلی می یابد و دموکراسی هم از مجرای انتخابات تجلی می یابد.
 
 
در واقع با انتخابات امر غیرممکن «مشارکت مستقیم و بلاواسطه عموم مردم در فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری» با مداخله ساز و کار وکالت به امر ممکن تبدیل می شود.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
جام جم