پس از دفاع مقدس، از ظرفیت بازدارندگی و فرصت سازی آن حماسه عظیم و ماندگار آنگونه که باید و شاید استفاده نشد و ارزش های آن متاسفانه تئوریزه نگردید و دستاوردهای آن در جامعه نهادینه نشد و به جنبه های غیرنظامی حیات اجتماعی به نحو شایسته تسری پیدا نکرد. دفاع مقدس آنچنان ظرفیت بالایی داشت که نسل های متمادی می توانستند در سایه آن با اقتدار زندگی کنند.

saeedi.

نظام سیاسی اعم از دولت است. دولت ها می آیند و می روند اما نظام سیاسی پابرجاست. یکی از اصلی ترین عوامل این پابرجایی، ماندگاری ساختار نظام سیاسی است. ساختار به مجموعه ای از عناصر و روابط درون هر نظام سیاسی و ارزش های حاکم بر آن بازمی گردد که به سادگی نه پدید می آید و نه تغییر می یابد و نه از بین می رود. اما آنچه که باعث می شود نظام های سیاسی پویایی لازم را نداشته باشند مسئله کمبود سینرژی و نبود هم افزایی است.
.

.
شرق پرس: هر یک از اجزای نظام باید با سایرین تعامل و در کل، هم افزایی داشته باشد. مگر می شود یک نظام سیاسی با تزاحمات درونی برای مدت زمان طولانی به حیات خود ادامه دهد. هدف از این مقدمه این است که به اصل این نوشتار برسیم.

در کشور ما نظام، ولائی است و از پشتوانه مردمی فوق العاده ای برخوردار است و هم افزایی نیروهای انقلاب اسلامی و وحدت کلمه در مقاطع سرنوشت سازی همانند دفاع مقدس همواره باعث کابوس دشمنان بوده است. هرکجا که این ظرفیت دینی و مردمی، سرلوحه کارها قرار گرفته توانسته کشور را به سلامت از بحران ها عبور دهد. سوال من این است که مگر نباید دستاوردهای حاصل از جنگ و فرصت های پدیدآمده در اثر دفع تهدیدات بالفعل خارجی، مبنای برنامه ریزی ها در شرایط عادی و زمان صلح باشد؟

پس از دفاع مقدس، از ظرفیت بازدارندگی و فرصت سازی آن حماسه عظیم و ماندگار آنگونه که باید و شاید استفاده نشد و ارزش های آن متاسفانه تئوریزه نگردید و دستاوردهای آن در جامعه نهادینه نشد و به جنبه های غیرنظامی حیات اجتماعی به نحو شایسته تسری پیدا نکرد. دفاع مقدس آنچنان ظرفیت بالایی داشت که نسل های متمادی می توانستند در سایه آن با اقتدار زندگی کنند. تدوام ارزش ها و فرهنگ در جامعه، متولی می خواهد. فرهنگ، مقوله پیچیده ای از نظام باورها و ارزشهای مشترک مردم است که نسل های متمادی درسایه آن می توانند زندگی می کنند. مدیریت این شبکه درون زا به برنامه ریزان، مجریان و ناظران هوشمندی نیاز دارد. زیرساخت جامعه، فرهنگ است. دولت های پس از دفاع مقدس هر کدام دیگری را نقد کرده اند و می کنند اما این تمام حقیقت نیست.

دولت های پنجم و ششم، مسائل جنگ را علت اساسی مشکلات سازندگی معرفی می کردند. دولت های هفتم و هشتم، توسعه اقتصادی را باعث تعطیلی توسعه سیاسی در کشور می دانستند. دولت های نهم و دهم، اصلاحات را با ساختارشکنی، برابر قرار داده بودند. در دولت جدید، مهرورزی و خشونت، واژگان هم خانواده اند و اعتدال، تنها عمارت زیبا بر ویرانه های این کشور است. به راستی، چرا دولت در کشور ما ناقص به دنیا آمده و به حیات نارس خود همچنان ادامه می دهد و فرایند دولت سازی هرگز طی نشده است؟ از اولین لحظه تا لحظه آخر، یک رئیس جمهور مسئول تمامی آحاد ملت است. موافق، منتقد، روشنفکر، سنتی و مدرن هر کسی در این جامعه با سازوکارهای قانونی لازم می تواند اظهارنظر و فعالیت کند. رسانه ها، پل ارتباطی تمامی شهروندان و نه فقط ثروتمندان و زورمندان با حکومت هستند. در این فضا، رسانه های محلی بیشترین استقلال را داشته و توان تحول آفرینی در جامعه ایرانی را دارند.

من معتقدم از این منظر، دو ساحت رسانه های محلی و دولت سازی در ایران به شرط برنامه ریزی و انسجام درونی در آینده نزدیک رابطه معناداری بایکدیگر می یابند. شنیدم یک مقام مسئول اخیراً گفته که رسانه های محلی به مسائل کلان، کاری نداشته باشند و محلی بمانند. این به معنای آن است که مردم در استان ها به موضوعات کشوری فکر نکنند. درحالی که مردم از طریق رسانه ها اطلاعات خرد و کلان خود را دریافت می کنند و رسانه های محلی این اعتبار را نزد مردم دارند و مرجع آنها هستند و متولیان فرهنگی کشور برخلاف توصیه به انزوای محلی حتی باید از فرصت سازی رسانه های محلی در جهت اجماع سازی و وحدت بیشتر استفاده کنند نه این که آن را نادیده بگیرند و بخواهند تضعیف کنند. برگردم به بحث دولت ها. هریک از دولت های پس از انقلاب اسلامی در ایران پسوند خاصی را برای خود استفاده می کند و طبق یک رویه ناپسند سیاسی در کشور هر کدام نیز خود را برتر و کعبه آمال مردم می دانند.

برای این منظور هم از تخریب دولت های گذشته شروع می کنند. دولت سازندگی در رد دولت جنگ. دولت اصلاحات در رد دولت سازندگی. دولت مهرورزی در رد دولت اصلاحات. دولت اعتدال در رد دولت مهرورزی. دولت بعدی در رد دولت فعلی و این چرخه ادامه دارد. مردم نیز به این حرف های له و علیه در ساحت سیاست با بی اعتمادی نظاره می کنند!

شاید علت این امر این باشد که دولت ها برای روی کارآمدن و کسب قدرت، مستقل نیستند. جریان های سیاسی در کشور ما گرچه کارویژه های حزبی را ندارند اما بصورت فصلی در هنگام انتخابات می آیند و رای مردم را جمع می کنند و پس از انتخابات نیز به سراغ کار خود می روند و هیچ کنش و واکنش، برنامه، کارکرد و خروجی حزبی نیز ندارند. این درحالی است که اسلام عزیز پس از دو مقطع کوتاه در صدر اسلام یعنی در زمان پیامبر مکرم حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) و امیرالمومنین علی بن ابی الطالب(ع) این اولین بار است که چندین دهه از حیات سیاسی و حکومت عملی خود را قویاً تحت ولایت فقیه در جامعه متکثر جهانی دارد تجربه می کند.

دولت در نظام اسلامی باید مجری احکام اسلامی، مدافع حقوق و تکالیف شهروندان، تعالی بخش جامعه در جنبه های مادی و معنوی زندگی و زمینه ساز تحقق حکومت جهانی اسلام باشد و با پرهیز از اختلاف افکنی و تضعیف پایه های وحدت ملی و با تحمل و بردباری به منتقدان اجازه دهد کار قانونی انجام دهند تا خدای ناکرده واگرایی پدید نیاید. نظام ولایی، ظرفیت بسیار بالایی دارد که ناشی از عظمت اسلام عزیز است. از انتقاد نباید هراسید. در کشور ما برخلاف نظام های سیاسی اقتدارگرا و استبدادی، خوشبختانه قانونگذار، مجری و قاضی یکی نیستند! هر کدام استقلال و ابزارهای لازم را دارند تا به وظایف قانونی خود عمل کنند. از دولت های پس از دفاع مقدس انتظار می رفته که برنامه های توسعه ملی را به سهم خود در عرصه های گوناگون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه چارچوب بندی و بومی سازی کنند. دولت دفاع مقدس با پیروی از الگوی متمرکز و اقتصاد هدایت شده دولتی، دولت سازندگی با رویکرد اقتصاد بازار آزاد و تعدیل ساختاری، دولت اصلاحات با رویکرد جدید به مسائل سیاسی و اجتماعی و پیروی از توسعه سیاسی و دمکراسی خواهی، دولت عدالت محور با رویکرد سوسیالیستی و بازتوزیع عادلانه ثروت و دولت اعتدال با رویکرد جدید هرکدام جهت گیری های متفاوتی را نشان داده اند.
 
پسوند های دفاع مقدس، سازندگی، اصلاحات، عدالت و اعتدال که همراه با دولت های پس از انقلاب اسلامی بکار می روند ماهیت دولت را نشان نمی دهند بلکه می خواهند بازتاب دهنده شرایط سیاسی و اجتماعی باشند که هرکدام در بستر آن از مردم رای گرفته اند و بر کشور مدیریت سیاسی کرده اند. مفهوم دولت در ایران، توسعه یافته نیست. وارادتی است و پس از دهه های متمادی هنوز بومی نشده است. پس از این همه سال، عدم اجماع بر سر مفاهیم راهبردی جامعه قدری عجیب به نظر می رسد. علم بهتر است یا ثروت؟ این سوال برای دانش آموزان مدرسه که تازه می خواهند با سبک زندگی آشنا شوند سوال خوبی است و پاسخ های هر کدام می تواند به جمع بندی افکار دانش آموزان کمک کند. حال فکر کنید که سوالاتی از این قبیل در جامعه و در نزد نخبگان به شکل بسیار جدی مطرح باشد حتی محل اختلاف نیز واقع شوند. جامعه ای که گفتمان های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را دارد صاحب ذخیره ای تمام نشدنی است و سوالات بی پاسخ نباید داشته باشد. سوالات و اختلافات آن هم در حد بالا، نشانه این است که دولت ها، کارکردهای خود را به خوبی ایفا نکرده اند. من از مناسبت هفته دولت استفاده کرده و به این موضوع که شاید تابو نیز باشد پرداخته ام تا بتوانم حق مطلب را ادا کنم و بگویم ایران و ایرانی که با رهبری دینی توانسته انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را پدید آورد شایسته بیش از این ها بوده و هست. شاید بلندپروازی های من به خاطر این است که خود را در جایگاه رئیس جمهور قرار می دهم و از منظر مسئول دولت به زیرمجموعه اجرایی کشور می نگرم.

من فکر می کنم این نوع نگاه از سوی برگزیدگان ملت و از پایین به بالا نه تنها مخل نیست بلکه برای اصلاح امور جامعه البته به شرط برخورداری از انباشت فکری و ایمانی و تجربه های دولتی لازم و وفاداری مطلق به نظام ولایی نه تنها تابو نباید باشد بلکه باید از شهروندان پردغدغه تر که درپی ریاست جمهوری نیز هستند تقدیر کرد تا جامعه نه فقط به قهقرا نرود بلکه بتواند از سرمایه های انسانی خود به اندازه کافی بهره مند شود و شتاب بیشتر و رقابتی تری هم به خود بگیرد. دولت مطلوب در ایران، دولت فراگیر است. در نظام اسلامی، قدرت از آن خدا و رهبران دینی است. مردم همچون ید واحده به ریسمان الهی متصل هستند. سیاسیون باید تابع رهبری دینی باشند. دولت اسلامی، در همه حال، جهت گیری الهی دارد و کارهای آن باید برای رضای خدا و مردم باشد. رئیس جمهور در این نظام متعلق به شخص، گروه و جریان خاصی نیست و متعلق به مردم است. برنامه های متنوعی برای اقشار مردم در افق های بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت دارد. بخشی از این برنامه ها در دولت های آینده به بار می نشینند. دولت مطلوب، فرایندگرا است.

خروجی نهایی خیلی از کارها در آینده آشکار می شوند. اگر به هر قیمتی سعی شود در یک دوره چهارساله برنامه ها محبوس گردند سرمایه های ملی و ظرفیت سازی های جدید نادیده گرفته شده اند. دولت های پس از انقلاب اسلامی، هریک از جهاتی کارویژه های خوبی دارند و اگر این جنبه های خوب در کنار یکدیگر قرار گیرند دولت مطلوب در آینده ظهور می یابد. به تنهایی هیچ کدام از آنها با انتظارات بالایی که ملت انقلابی، ارزشی و فرهیخته ایران دارند تطابق کامل نداشته اند. من معتقدم شأن و خواسته های مردم ما باید در ادامه این دولت و یا دولت های بعدی محور تحولات جامعه قرار گیرد و مردم برای رسیدن به مدینه فاضله ای که در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ترسیم کرده اند از تمامی داشته ها و برگزیدگان خود استفاده کنند و تحقق دولت مطلوب را از این دولت و دولت های آینده بخواهند.

برای این منظور بهره گیری از روشنفکران بومی که افکار و ایده هایشان، ریشه در ارزش ها و خواسته های مردم این سرزمین الهی دارد اجتناب ناپذیر است. من معتقدم رسانه های محلی با بیشترین و گسترده ترین سطح تماس با مردم و نخبگان و با استقلال نسبی از شخصیت های سیاسی نسل اول، قابلیت ارتباطی لازم را در سراسر کشور دارند تا از بهترین های ملت در نسل های دوم، سوم و حتی چهارم برای تکمیل فرایند دولت سازی در ایران استفاده شود. رسانه های محلی، گفتمان انقلاب اسلامی، گفتمان دفاع مقدس، تکمیل فرایند دولت سازی و اصلاح ساختار اداری و آموزه پیروی محض از نظام ولایی پنج وجه بنیادین این نوشتار برای تحول آفرینی در جامعه ماست.

علیرضا سعیدآبادی انتخاب خبر