در قبل از انقلاب و در سالهای نه چندان دور، اصطلاح کوچه بازاری” کی بود، کی بود، من نبودم”، به عنوان ترفندی برای شانه خالی کردن و فرار از پذیرش مسئولیت اتفاقات منفی، ورد زبان برخی از افراد جامعه شده بود و طی آن افراد با استفاده از این سلاح طنز، مفرّی را برای گذر و گریز […]

در قبل از انقلاب و در سالهای نه چندان دور، اصطلاح کوچه بازاری" کی بود، کی بود، من نبودم"، به عنوان ترفندی برای شانه خالی کردن و فرار از پذیرش مسئولیت اتفاقات منفی، ورد زبان برخی از افراد جامعه شده بود و طی آن افراد با استفاده از این سلاح طنز، مفرّی را برای گذر و گریز یافته و اصطلاحاً آن را راه نجاتی برای عبور از بن بست ها، تنگناها و تنگراهها می دانستند که بعدها ما این نوع مکانیسم غلط را در مکاتب روانشناسی به عنوان "مکانیسم کودکانه فرافکنی" مورد شناسایی قرار دادیم!

دکتر رنجبر

دکتر رنجبر

شرق پرس: در قبل از انقلاب و در سالهای نه چندان دور، اصطلاح کوچه بازاری” کی بود، کی بود، من نبودم”، به عنوان ترفندی برای شانه خالی کردن و فرار از پذیرش مسئولیت اتفاقات منفی، ورد زبان برخی از افراد جامعه شده بود و طی آن افراد با استفاده از این سلاح طنز، مفرّی را برای گذر و گریز یافته و اصطلاحاً آن را راه نجاتی برای عبور از بن بست ها، تنگناها و تنگراهها می دانستند که بعدها ما این نوع مکانیسم غلط را در مکاتب روانشناسی به عنوان “مکانیسم کودکانه فرافکنی” مورد شناسایی قرار دادیم!

آنچه که امروز ما در طبقه مدیریت ارشد جامعه و مشخصاً استان مازندران شاهدیم و روز به روز هم در حال افزایش و شدت گرفتن است، مصداق بارز همین مکانیسم دفاعی ناشیانه است که طی آن برخی مدیران و مقامات ارشد استان بجای قرار گرفتن در مسند و کرسی پاسخگویی به انتقادات فرهیختگان و کارشناسان و رسانه ها، متأسفانه آنها هم به گروه منتقدین می پیوندند و به نقد وضعیت استان و عملکرد برخی دستگاهها و یا حتی مدیران می پردازند!

حال سؤال اینجاست که در این آشفته بازار جابجایی نقش ها، اگر مدیران ارشد هم به جرگه منتقدین پیوسته و فریاد آی دزد سر بدهند، پس چه کسانی باید به پاسخگویی انتقادات جدی مردم و رسانه ها مبادرت ورزند و بعبارتی ما باید پاسخ نقد خویش را از چه کسانی دریافت نماییم؟!

اینکه استاندار محترم، از وضعیت ایجاد اشتغال در مازندران بنالد و یا وضعیت کشاورزی، صنعت و سایر سازمانها از جمله بانکها را مورد انتقاد قرار دهد، و یا مدیران دیگر استانداری، سایر مدیران را کم حوصله و غیرپاسخگو خطاب کنند و نیز نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری و یا حتی ائمه محترم جمعه به انتقاد رسانه ای از برخی مدیران استان بپردازند و طی آن، یکی مدیریت ورزش، دیگری اوقاف و آن یکی شهرداری و شورا و سایر دستگاههای اجرایی و آموزشی را زیر سؤال ببرد، دردی از جامعه، مردم و استان ما دوا نمی شود، چرا که نهایتاً یک یا چند منتقد دیگر بر منتقدان استان افزوده می شود، در حالیکه معضل مازندران، کمبود منتقد نیست، بلکه مشکل مازندران، کمبود و یا حتی فقدان پاسخگو و بالاتر از آن، نبود حلّال مشکلات است و انتظارات عمومی نیز آن است که بالابلندان جامعه مرهمی بر زخمها باشند، نه آنکه با زخم نمایی، بر زخمها نمک بپاشند!

همه اینها مصداق واضح همان ضرب المثل مشهور یعنی همان “تف سربالا”ست که در امثال و حکم ایرانی نهایتاً روی سینه خودمان خواهد نشست و شبیه به آن است که مثلاً شهردار بگوید که “مردم از کمبود خدمات شهری ناراضی اند!” در حالیکه مسئولیت انجام آن با خود اوست! یعنی اینکه ما نباید تکرار کننده فریادی باشیم که متوجه خود ماست!

اینکه استاندار محترم، مازندران را پایین ترین رده ایجاد اشتغال در کشور بخواند، منتقد بانکها باشد، اعلام عدم رضایت از وضعیت صنعت کند و یا وضعیت کشاورزی را اسفبار بداند، نماینده محترمی، مازندران را ۲۵ سال از سایر استانها عقب تر بداند، نماینده دیگری از فساد شدید مالی دستگاههای اجرایی خبر دهد و نیز نماینده ای هم به بانکها تذکر دهد که سپرده های مازندرانی ها را در استانهای دیگر سرمایه گذاری و هزینه نکنند، و سایر نماینده ها نیز از عملکرد مدیران استان به مناسبت های مختلف اعلام نارضایتی کنند، مدیرکل محیط زیست، از وضعیت محیط زیست بنالد، رئیس سازمان گردشگری، از وضعیت گردشگری و یا اماکن گردشگری، شکوه کند، ائمه محترم جمعه در خطبه های نماز و یا سخنرانی ها و مصاحبه ها به دیگر دستگاههای استان و شهرستان تاخته و افکار عمومی را به ضعف های موجود توجه دهند، شوراهای اسلامی شهرها نیز به انتقاد مستمر از مسئولین بپردازند و دهها مورد دیگر، چاره کار مازندران مصیبت زده نیست!

انتقاد از مسئولین، کار مردم و رسانه هاست و مطمئن باشید که ما اصحاب رسانه، هیچ نقدی را از قلم نمی اندازیم و کارمان را بلدیم و بدون هیچگونه تعارفی، بخوبی آن را انجام خواهیم داد و از این جهت، کار مسئولین جامعه، ورود به این وادی و استقرار در موضع خودزنی و خودی زنی نیست، بلکه کار و وظیفه مسئولین و مقامات، تلاش برای تلافی نقائص، ضعفها و رفع مشکلاتی است که به واسطه کم کاری ها و بدکاری ها، متوجه مردم شده است و از این نظر باید بشدت و صراحتاً متذکر شویم که گشودن زبان نقد، شما را تبرئه نمی کند و بر وجاهت شما نیز نمی افزاید و به عبارتی از فشار افکار عمومی نسبت به شما نمی کاهد و بی جهت، به جابجایی نقش ها، دلخوش نباشید که یقیناً بیداری رسانه ای اصحاب قلم، به شما مصونیت رسانه ای نخواهد داد!

تجربه کاری و مدیریتی ام ایجاب می کند تا با تأسی از رهبر معظم انقلاب، به این حضرات متذکر شوم که اینگونه اظهارات انتقادی و محاجه گونه، مربوط به جلسات اختصاصی، غیرعلنی و غیررسانه ای است که طبعاً مدیران، باید واقعیت ها را نیز بگویند تا با عزم گروهی و استفاده از قدرت لابی گری و رایزنی برخی مقامات استانی در تهران، مفری برای عبور از مشکلات مزمن پیدا کرده و چاره ای اندیشیده شود!

بر خلاف انتقاد رسانه ها از مدیران جامعه که حیات بخش و الزامی است و ذات دموکراسی نیز بر آن صحه می گذارد، باید تأکید شود که انتقاد علنی مدیران ارشد از سایر مدیران و یا دعواهای رسانه ای برخی نمایندگان و ائمه جمعه و شوراها با مدیران اجرایی استان و شهرستان، نه تنها عقلانی و شجاعانه نیست، بلکه دقیقاً ذهنیت سازی منفی در افکار عمومی را کلید زده و نگاههای جامعه به مدیران را تأسف بار خواهد کرد و این اصلاً نمی تواند به رضایت افکار عمومی و نیز افزایش اشتیاق سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در مازندران منجر شود!

فلذا ضمن فراخوانی رسانه ها و اصحاب قلم و رسانه به نقد منصفانه و در عین حال سازنده و دارای راهکار از عملکرد مدیران مازندران، از مدیران و مقامات بالاتر استان در این شرایط بی پولی و عدم ابلاغ بودجه، انتظار حمایت از مدیران اجرایی داشته تا با تقویت روحیه و کمک مدیریتی، زمینه های موفقیت هر چه بیشتر آنها را در گذر از پیچ های خطرناک و صعب العبور مدیریتی و اجرایی فراهم آورند!

 در پایان متذکر می شوم که انتقاد از دیگر مدیران در شرایطی که خود منتقد نیز یکی از عاملان همان چالش های کاری باشد، مصداق بارز و واضح  همان مکانیسم فرافکنی و فرار کودکانه از قبول قصور خویش در جریان ضعف عملکرد هاست و اگر بطور متقابل این مسئله باب شود و مدیران پایین دست نیز به انتقاد تخریبی از مدیران و مقامات ارشد بپردازند،(شبیه آنچه که در جریان محاجّه هتّاکی گونه اخیر فرمانداری که به دفاع از استاندار، نماینده مجلس را در رسانه ها به باد انتقاد و استیضاح گرفته بود و یا مشاور ارشدی که مقام مافوق خود را در رسانه ها تخطئه می کرد)، آنوقت دیگر همه چیز خراب شده و کسی نمی تواند جلودار تکثر بدبینی مردم از مسئولین جامعه شود که با مشارکت گسترده در انتخابات، هزاران امید به آنها و طبعاً به نظام می بندند تا معضلات آنها حل و باری از دوش آنها برداشته شود، علیهذا این سنّت حسنه ای نیست و به سرعت باید ترک شود و مسئولین ارشد نباید جوگیر شده و اطلاعات سازمانی خود را در اتخاذ مواضع اپوزوسیونی هزینه کنند!

صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه