مازندران نه تنها در ساخت و تولید فرهنگ و هنر ملی سهم شایسته ای داشته و دارد؛ خاستگاه و زایشگاه فرهنگ و هنر غنی بومی است. اما نمی توان از کنار این بیم برای فرهنگ و هنر مازندران بی اعتنا عبور کرد که بسیاری از آثار و میراث های مادی و معنوی فرهنگ و هنر در مازندران به ویژه فرهنگ و هنر بومی و محلی آن در خطر نابودی و فراموشی و بی توجهی و کم توجهی قرار دارد.

لطف الله اجدانی

 

 

شرق پرس: شاخص ها و میزان توسعه یافتگی هر کشور و جامعه ای در پیوند تنگاتنگی با میزان توسعه یافتگی فرهنگ و هنرآن کشور و جامعه قرار دارد. میزان توسعه یافتگی فرهنگ و هنر نیز از یک سو به نقش و کارکردهای فرهنگ و هنر و اهالی آن و از سوی دیگر به نگاه و رویکرد حاکمیت و مدیریت فرهنگی و هنری،  هم در عرصه ی مدیریت خصوصی و به ویژه مدیریت و سیاست های حاکمیتی و دولتی گره خورده است.

 

گره ای که بر آن است تا با گشودن گره های پیش روی فرهنگ و هنر و اهالی آن، راه فرهنگ و هنر در جامعه و نقش مهم و سازنده آن را در فرایند پیشرفت و توسعه ی کشور و جامعه هموار و تسهیل و تسریع کند.

 

گفته اند و راست گفته اند که فرهنگ و هنر هر کشور و جامعه ای انعکاسی از مدنیت آن کشور و جامعه و پژواک خردمندی ظریف اهالی فرهنگ و نگاه و احساس لطیف اهالی هنر در درست دیدن و درست شنیدن و درست گفتن و درست زندگی کردن است.

 

 تنفس در هوای خردمندی و عقلانیت و شعوربرآمده از فرهنگ و شور آمیخته به آگاهی های لطیف جان گرفته از هنر ، فرصت بزرگی است که نه تنها نباید از دستش داد، باید قدر و ارجش نهاد و بر صدرش نشاند. هم فرهنگ و هنر را و هم اهالی و اصحاب فرهنگ و هنر، به ویژه مواریث فرهنگی و هنری و نیز پیشکسوتان و بزرگان فرهنگ و هنر را.

 

در تاریخ جوامع بشری، فرهنگ و هنر همواره نقش زایندگی داشته و در بقای یک تاریخ و تمدن از نقش اساسی برخوردار بوده است. من به عنوان یک آشنای با علم تاریخ و نیز فلسفه ی تاریخ، با این بدفهمی و بدخوانی تاریخی  که معتقد است فرهنگ و هنر هرگز نمی میرد، موافق نیستم.

 

هر فرهنگ و هنری اگر از اصالت و ارزشهای مادی و معنوی خود تهی و استحاله شود، نه تنها زاینده نخواهد بود، مانایی خود را نیز از دست خواهد داد و به میرایی خواهد رسید. لاجرم  رسالت و مسوولیت تاریخی اهالی فرهنگ و هنر هر زمانه آن است که با قدر شناختن و حفظ سنت های فرهنگی و هنری خود ، با تاکید بر تعامل فرهنگی و هنری با سایر جوامع و ملل و خلاقیت و نوسازی و مرمت میراث و آثار فرهنگی و هنری پیشینیان خود، بر غنا و انتقال پایا و اثربخش آن برای آینده از پای ننشینند. رسالت و مسوولیتی که حکومت های خردمندی که نقش و جایگاه و اهمیت و ارج و قدر فرهنگ و هنر و اهالی آن را می شناسند، در آن سهیم هستند.

 

 

مازندران، بخش مهمی از تاریخ و فرهنگ و تمدن کهن ایران باستانی و اسلامی و سرشار از آثار و مواریث  فاخر فرهنگی و هنری در حوزه های مختلف و فرهیختگان و هنرمندان برجسته از دیرباز تاکنون است.

 

مازندران نه تنها در ساخت و تولید فرهنگ و هنر ملی سهم شایسته ای داشته و دارد؛ خاستگاه و زایشگاه فرهنگ و هنر غنی بومی است. اما نمی توان از کنار این بیم برای فرهنگ و هنر مازندران بی اعتنا عبور کرد که بسیاری از آثار و میراث های مادی و معنوی فرهنگ و هنر در مازندران به ویژه فرهنگ و هنر بومی و محلی آن در خطر نابودی و فراموشی و بی توجهی و کم توجهی قرار دارد.

 

امروز نسل جدید با بسیاری از فرهنگ و آداب و رسوم و هنر مازندرانی بیگانه و کم آشناست. این بیگانگی و کم آشنایی با فرهنگ و هنر بومی، بیگانگی و کم آشنایی با خود است. بی مهری به آیندگانی که برای انتقال میراث های فرهنگی و هنری خود به آنها مسوولیت داریم؛ مسوولیتی که جدی گرفته نمی شود.  

 

فرهنگ و هنر و حمایت از آن به ویژه از سوی مدیران و مسوولان مازندران، عرصه تفنن و شعار نیست. مستلزم درک عالمانه مسوولان حوزه فرهنگ و هنر در شناخت آسیب شناسانه از چالش ها و مطالبات حوزه فرهنگ و هنر و بایدها و نبایدهای آن و عزم صادقانه در بسیج منابع و امکانات حمایت های مادی و معنوی از فرهنگ و هنر و اهالی آن است؛ چه حوزه های ملی فرهنگ و هنر در مازندران و چه حوزه های فرهنگ و هنر بومی مازندران.

 

بی گمان بسیاری از مشکلات حوزه فرهنگ و هنر در مازندران و راه حل های آن تابع شرایط، برنامه ها، سیاست ها، منابع و امکانات و توجه به محدودیت ها و  موانع و راهبردهای ملی است.

 

پاره ای تلاش های ارزنده  نهادهای حاکمیتی در اتخاذ بعضی سیاست ها و برنامه های ملی و استانی در حمایت از فرهنگ و هنر در مازندران را نیز نمی توان انکار کرد و نادیده گرفت.  اما این واقعیت نه نافی واقعیت ضرورت جد و جهد بیش از پیش مدیران و مسوولان کشوری و استانی به ویژه مدیران و مسوولان حوزه های فرهنگ و هنر در مازندران است و نه موجب نادیده گرفتن واقعیت پاره ای ضعف ها و ناتوانی و بی مسوولیتی بعضی از مسوولان در رویکرد حمایتی مسوولانه و اثربخش در حوزه فرهنگ و هنر.

 

برای کاهش چالشها و افزایش تحقق مطالبات حوزه و اهالی فرهنگ و هنر در مازندران، جدای از همت و عزم عمومی مردم و به ویژه اهالی فرهنگ و هنر، نیازمند افزایش شور و شعور فرهنگی و هنری مدیران و مسوولان برای حمایت از فرهنگ و هنر و فرهیختگان و هنرمندان مازندران هستیم.

 

اگر این شور و شعور فرهنگی و هنری در غایت و کمال خود وجود داشت، دیگر نمی بایست چاپ و انتشار دانشنامه بزرگ مازندران که حاصل بیش از دو دهه تلاش مستمر صدها اندیشمند و پژوهشگر برچسته از اهالی تاریخ و فرهنگ و زبان و ادبیات و هنر است، در طی آمد و شد چند دولت و چند استاندار و چند مدیرکل فرهنگ و ارشاد و…همچنان بر زمین بماند. در حالی که گاه برای موضوعات بسیار کم اهمیت تر از دانشنامه بزرگ مازندران، میلیاردها تومان در استان هزینه شده و می شود. استاد جهانگیر نصری اشرفی -سرپرست دانشنامه مازندران- هم مجبور نبود که سالها برای دریافت حمایت از تامین کمتر از سیصد میلیون تومان هزینه چاپ و انتشار این دانشنامه با درهای بسته با قفل وعده های عمل نشده و شعارهای توخالی روبرو شود.

 

اگر شور و شعور مسوولانه در حوزه فرهنگ و هنر در غایت و کمال نسبی خود قرار داشت که دیگر بسیاری از ناشران و محققان و مولفان حوزه فرهنگ و هنر که سالها عمر خود را عالمانه و صادقانه و مسوولانه نثار فرهنگ و هنر ملی و بومی خود در مازندران کرده اند و می کنند ، برای انتشار آثار خود این همه دچار مشکلات و احساس تنهایی ناشی از بی مسوولیتی در ایجاد فضای عادله حمایتی از اهالی فرهنگ و هنر نبودند! و از این دست است مجموعه شناخت نامه مازندران که ده ها جلد آن آماده شده، ولی اعتباری برای چاپ آن تخصیص نمی یابد.

 

بهاری دیگر فرا رسید. بهاری که فصل رویش دوباره و هنگامه شکوفایی دوباره است. بیاییم در خانه تکانی های خود، عرصه فرهنگ و هنر و مدیریت و سیاست ها و برنامه ها و عملکرد در حوزه فرهنگ و هنر را نیز خانه تکانی کنیم. جامعه ای که در آن فرهنگ و هنر و اهالی آن را قدر و ارج ننهیم و بر صدر ننشانیم، آن جامعه از پیشرفت و توسعه فاصله خواهد داشت.

 

توسعه ی متوازن و فراگیر و پایدار در جامعه، مستلزم توجه به همه ی ابعاد توسعه و از جمله توسعه فرهنگ و هنر است. باور کنیم که فرهنگ و هنر و اهالی آن در مازندران  غنی هستند، اما فقر فرهنگی و هنری بعضی از مسوولین، مانع اسفاده از ظرفیت ها و فرصت های بی شمار فرهنگ و هنرغنی و فرهیختگان و هنرمندان توانای مازندران است. چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید تا طرحی نو در انداخت.

لطف الله آجدانی-مدیر مرکز آموزش و پژوهشهای توسعه و آینده نگری سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان مازندران

 

 

 

 

 

 

مازندنومه