تغییر سبک زندگی ایرانی موجب شده است تا اکثریت جامعه نتوانند در فضایی غیر از زندگی کِسِل کننده ،تنفسی نمایند، در اندک فرصت های پیش آمده نظیر نوروز نیز باز هم محیط و ساختار شهری و حجم ترافیک و میزان آلودگی هوا و عدم رعایت بهداشت محیط اجازه ی جولان چندانی به قوّه ی مفکّره ی ما نمی دهند

 

 

شرق پرس-رضوان مهدوی: در سیر تاریخ و گذشت زمان رویه ی زندگی انسانی دچار تحولات متکثری شده است که می توان ارتباط مستقیمی میان سبک زندگی انسان ها با اعتقادات آنها یافت نمود. روش ها و آداب و رسوم زندگی مردمان متاثر از عقاید آنها ، اعم از دینی و غیر دینی می باشد. و تفکرات مرتبط با ماورای طبیعت نیز در چارچوب عرف و سبک زندگی تنظیم  و اجرا می گردیده است.لذا مبانی دینی و احکام نیز تا حد توان بر عرف های صحیح ، صحه گذاشته اند و در تشریعات نیز از عرف برای تعیین مصادیق استفاده می شود.در این میان حلقه ی مشترک سیر زندگی بشر و مبانی مذهبی او ، مسئله ی تفکر است . در طول تاریخ ، بشریت همواره از اندیشه ورزی بهره مند شده است و با تکیه ی بر آن توانسته است هم در حوزه ی علوم تجربی و طبیعی و هم در محدوده ی مباحث ماورای طبیعت پیشرفت های شگرفی حاصل نماید. بر مخاطبان پوشیده نیست که دغدغه ی ابدی بشر همواره ایصال به آرامش بوده است. آرامشی که در مصادیق مختلف اعم از آرامش حاصل از زندگی مادی که در حوزه های پیشرفت علوم تجربی ،صنعت و………تفهیم می شود و هم آرامش حاصل از معنویت و زندگی معنوی ، مقدمه ای تحت عنوان قدرت تفکر دارد.در معارف مذهبی نیز از روز نخست خلقت (که ماجرای جناب هابیل و قابیل مشهود است ← نگاه عقلگرایانه ی هابیل بود که او را نجات داد و جهل قابیل که در این داستان محرز است) و همچنین دعوت پیامبران الهی ، این دعوت گسترده به سمت تعقل یعنی آن حجت باطنی و نگین مستور ،مشاهده می شود. چرا  که وجه تمایز انسانیت با حیوانیت قدرت تفکر و انتخاب آگاهانه و غیر غریزی است که شاید دلیل ذکر عبارت شریف: فَتَبارَک ا… احسَنُ الخالِقین از جانب پروردگار نیز باشد.به عنوان نمونه به چند آموزه ی وحیانی مراجعه می کنیم که نشان دهنده ی میزان اهمیت این موضوع می باشد:

 

 

۱-الَّذِینَ یذْکُرُونَ اللَّهَ قِیامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَیتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ
همانها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آنگاه که بر پهلو خوابیده‌اند، یاد می‌کنند؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین می‌اندیشند؛ (و می‌گویند): بار الها! اینها را بیهوده نیافریده‌ای! منزهی تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار! (آیه ی ۱۹۱ سوره آل عمران)

 

 

۲- عباراتی؛ مانند: «أَ فَلا تَعْقِلُون»، «أَ فَلا تَتَفَکَّرُون» و «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن،که بیش از بیست بار در قرآن بکار برده شده است.

 

 

۳- پیامبر اسلام ( ص) می فرماید : « تفکر می خواند آدمی را به نیکویی وعمل به آن »( معراج السعاده ، ملا احمد نراقی)

 

 

۴- امام صادق (ع):فکر آئینه حسنات است و کفاره ی سیئات و روشنی دلها و وسعت خلق . به وسیله ی آن می رسد آدمی به آنچه صلاح امر معاد است ، و حاصل می شود اطلاع بر عواقب امور و زیادتی در علم و آن خصلتی است که هیچ عبادتی مثل آن نیست.(همان)

 

 

۵- از امام صادق(ع) سؤال شد که عقل چیست؟ فرمودند: چیزی است که به وسیله آن خدا پرستش شود و بهشت به دست آید(کلینی، الکافی، تصحیح غفاری و آخوندی، ج ۱، ص ۱۰، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۴۰۷ق)

 

 

عموم انسان ها در خصوص این ضرورت، اشتراک نظر دارند لذا دانشمندان و نخبگان نیز همواره بر آن تاکید داشته و دارند.در کنار طرح این موضوع مهم، در خصوص نادانی و جهل نیز هشدار داده شده است که در قرآن کریم و روایات متعدد به این آفت انسانی پرداخته شده است.برای مثال می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

 

 

۱-قَالُواْ یامُوسىَ اجْعَل لَّنَا إِلَاهًا کَمَا لَهُمْ ءَالِهَهٌ  قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجهَلُون:به موسى گفتند: تو هم براى ما معبودى قرار ده، همان‏گونه که آنها معبودان (و خدایانى) دارند! گفت: شما جمعیتى جاهل و نادان هستید( آیه ی ۱۳۸ سوره ی اعراف)

 

 

۲-امام علی (ع): أَعظَمُ المَصائِبِ الجَهلُ؛بزرگ ترین مصیبت ها، نادانى است.( تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص۷۳)

 

 

۴-امام علی(ع): اَلعَقلُ یَهدى و َیُنجى، و َالجَهلُ یُغوى وَ یُردى؛عقل راهنمایى مى  کند و نجات مى  دهد و نادانى گمراه مى  کند و نابود مى  گرداند(تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص۵۱)

 

 

بسیار بدیهی است که در تاریخ زندگی انسان ها چه فوایدی در اثر دانایی و در مقابل آن چه مضراتی در اثر جهل نصیب انسانیت شده است  اینکه می گوییم انسانیت به جهت آن است که خُسران جهالت بسیار بالاتر از حوزه ی مادی و دنیوی است و به اعتبار روحانی بشر هم ضرر رسانده است.لذا به همین جهت در هیچ یک از دستورات شرعی نمی توان با اهمیت تر از دعوت به اندیشه ورزی پیدا نمود.

 

 

ای برادر تو همه اندیشه ای                      مابقی تو استخوان و ریشه ای

گر گل است اندیشه تو گلشنی                  ور بود خاری تو هیمه ی گلخنی

 

 

اما دغدغه ی نگارنده برای طرح این مطالب عوارضی است که از سبک امروزی زندگی جهانیان مخصوصاً در کشور عزیزمان ایجاد شده است. از طرفی حجم تعلقات دنیوی و از طرف دیگر اشتغالات فراوان و کار بیش از حد معمول به اهداف خلقت ما انسان ها ضربه ی سهمگینی وارد نموده است. در معارف اسلامی تقسیم بندی دقیقی برای اشتغالات انسان در نظر گرفته شده است به این ترتیب که هرشبانه روز به سه قسمت باید تقسیم شود، بخش نخست کار و تلاش برای کسب روزی، بخش دوم عبادات و بخش سوم هم استراحت و تفریحات سالم. در حالیکه در دنیای کنونی بعضاً مشاهده می شود یک فرد در هر روز بیش از هشت ساعت و قریب به ده تا دوازده ساعت در چند شیفت یا چند شغل مختلف مشغول بکار می شود که سوگمندانه دامنه ی این مسئله به بانوان ایرانی نیز سرایت کرده است. قدر مسلّم ایجاد نقص در یک بخش از برنامه های مقرر انسانی ، بخش های دیگر نظیر عبادات و تفریحات و استراحت ها و انجام وظایف دیگر نظیر رعایت حقوق خانواده را بیشتر دچار چالش می نماید. پدیده ای که در سالهای اخیر روند رو به رشدی به خود گرفته و مهمترین قوّه ی انسانی که قدرت تفکر می باشد را با افول چشمگیری مواجه نموده است. میزان تعلقاتمان به دنیا و مظاهر آن که بخش اعظمی از آن معلول تجمل گرایی، مصرف پرستی ، چشم و هم چشمی و علاقه مندی به زرق و برق دنیا و انتظار سرعت زیاد در کسب اموال و املاک و ثروت می باشد، فراوان است.درحالیکه این واقعیت جاری محیط پیرامونی ، هیچ سنخیتی با مراتب سلوکی و معنوی ندارد . در همین زمینه در خطبه ی البیان از امیرالمونین(ع) از قول امام موعود خطاب به یارانشان اینچنین آمده است که به زراندوزی و جمع کردن طلا مبادرت نکنید، به جمع کردن نقره مشغول نشوید، هرگز لباس زربافت نپوشید ،در زندگی ساده زیست باشید و خاک، فرش زندگی شما باشد.(الزام الناصب/ ج۲/ص۲۰۴/س۱۲-معجم الملاحم والفتن/ ج/۲ص۱۰۶/س۸-مجمع النورین/ ص۳۳۴-فرهنگ سخنان امام مهدی(ع)/ص۸۶) .

 

 

 تغییر سبک زندگی ایرانی موجب شده است تا اکثریت جامعه نتوانند در فضایی غیر از زندگی کِسِل کننده ،تنفسی نمایند، در اندک فرصت های پیش آمده نظیر نوروز نیز باز هم محیط و ساختار شهری و حجم ترافیک و میزان آلودگی هوا و عدم رعایت بهداشت محیط اجازه ی جولان چندانی به قوّه ی مفکّره ی ما نمی دهند.اگر نگاهی به آمار سرانه ی مطالعه در کشور بیندازیم بیشتر به عمق فاجعه ی رخ داده پی می بریم.ماحصل همین مصیبت وارده ، افزایش ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی نظیر طلاق و اعتیاد و اختلاس و ….شده است. فاصله گرفتن از زندگی طبیعی علت دیگر این رویداد منفی است. در گذشته انسان ها با مراجعه به طبیعت و مشاهده ی آسمان پُر ستاره و عظمت شب های کویر و زیبایی مکان های سرسبز و زندگی در میان مواهب طبیعی ،هم از لحاظ سلامت جسمانی دارای وضعی مطلوب بودند و هم سطح پرورش فکری و ایده پردازی و حتی عبادات آنها بالا بود. لذا پیامبر اسلام نیز در ساعات حضور و تفکر در غار حراء مخاطب وحی قرار گرفتند! همچنین حضرت موسی(ع) که چوپان بودند و روانه ی صحراها و دشت هاو…. . براستی دیگر کجایند افرادی که اشعار پرمحتوایی چون ابیات ذیل را بسُرایند که فرمود:

 

روزم بغم جهان فرسوده گذشت                  شب در هوس بوده و نابوده گذشت

عمر که از او دمی جهانی ارزد                    القصه بفکرهای بیهوده گذشت

                            *  * *

این عمر به ابر نوبهاران ماند                       این دیده به سیل کوهساران ماند

ای دوست چنان بزی که بعد از مردن            انگشت گزیدنی به یاران ماند

 

 

براستی در کدام محیط و با کدام زمان برای تفکر می توان چنین سروده هایی تقدیم نمود؟!.باری؛ زندگی شهری در ایران و افتراق مردم کشورمان از طبیعت و حتی تغذیه ی طبیعی و مستحیل شدن در تکنولوژی ، بدون رعایت حدود و صغور آن و اعتیاد به برخی از مظاهر آن نظیر فضای مجازی،سبب انقطاع تجزیه و تحلیل مسائل و اتخاذ کُنش های عاقلانه در صحنه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی شده است که نمونه ی آن را در گستردگی نزاع های متنوع الشکل می توان مشاهده نمود. برای عبور از این بُحران که اصطلاحاً به آن جاهلیت مدرن نیز می گویند، باز تعریف جهان بینی و ایدئولوژی مبتنی بر آن با تکیه بر اهداف خلقت انسان، لازم است.باید مردم را با لذت های دیگری آشنا کرد باید به آنها گوشزد نمود که عمر انسانی فرصتی است که قابلیت جبران ندارد. لذا باید لحظه به لحظه ی آن را مغتنم شمرد و با سیر آفاقی و انفسی با کمک قوه ی مفکّره ، سیر صعود را به سمت تحقق برنامه های خداوندی طی نمود. لازم می آید نهادهای فرهنگی با کمک یکدیگر در جهت تغییر روحیِ زندگی روزمره ی کنونی تلاش نمایند و حتی مدیران شهر ی نیز بجای طرح ایده ی ساخت و سازهایی که حاصل آن فرسایش طراوت زندگی است در پی ایجاد محیطی پیش از پیش آمیخته با طبیعت باشند تا بتوان در آن فضای مطلوب مسیر زندگی طبیعی خود را بیابیم و آنگاه به مفاهیم عظیمی که تا کنون بدان نپرداخته ایم فکر کنیم و از حیاتمان لذت برده و بهره های حقیقی را عاید خویش و جامعه نماییم. مخاطبان گرامی،به جهت سرعت پیشرفت این غدهّ ی سرطانی در اجتماع، گریزی جز اقدام به فرهنگ سازی در این مسیر نداریم از طرفی نیز از کردگار عالم مسئلت داریم و دست به دعا به سوی حضرتش بلند می نماییم که راه وصول به این نعمت خداوندی ،که وجه برتری ما از موجودات دیگر تلقّی می شود را بر ما سهل و جاری نماید.

به امید آن روز…….