شرق پرس-سرویس فرهنگ و هنر: نوروزخوانان معمولاً ۱۵ روز قبل از فرا رسیدن عید نوروز به داخل روستاها میآیند و با خواندن اشعار در مدح امامان، ترانههای محلی، طلیعه سال نو را به آنان مژده میدهند.
آنچه از شواهد و آثار بهجامانده برمیآید نوروزخوانی ریشهای کهن و قدمت دیرینهای به اندازه نوروز دارد؛ نوروزخوانی پیشمراسم جشن نوروز است، نوروزخوانی که در این روزگار و در پارهای از نقاط کشور بهویژه صفحات شمال ایران معمول است یادگاری از ترانههای متداول در روزگاران پیش از اسلام است.
در روزگاران پیشین نوروز جشن کاملاً مردمی بود، هزینه آن را مردم میپرداختند، به همین دلیل افرادی با خواندن آواز رسیدن نوروز را به اطلاع مردم میرساندند و هدایا را دریافت میکردند.
برگزاری این جشنها چنان بود که چند روز پیش از نوروز کوسانهای شاهی با «علم عید» در شهر میگشتند و فرا رسیدن نوروز را با موسیقی به آگاهی مردم رسانده و هزینه عید را از آنها میگرفتند.
نوروزخوانان چند نفر هستند که یک نفر اشعار را میخواند، یک نفر ساز میزند، نفر دیگر که به آن کولهکش (بارکش) میگویند به در خانههای مردم میرود اشعار «باد بِهارون بیَمُو، نوروزِ سِلطون بیَمُو، مژده هادین به دوستان، گُل به گلستون بیَمُو» را میخوانند و یا اینکه همین مضامین را با عبارات «بهار آمد بهار آمد خوش آمد، علی با ذولفقار آمد، خوش آمد، شما را سال نو باشد مبارک» میسرایند.
در روستای کندلوس از توابع کجور یک ماه به عید نوروز مانده، چوپانان و گالشان شبهنگام به در خانهها میروند و مژده آمدن بهار را میدهند.
رسیدن بهار یعنی زنده شدن دوباره طبیعت و رها شدن از سختیهای زمستان، چوپانها و گالشها زنگولهای بهدست میگیرند و با تکان دادن و ایجاد سر و صدای بسیار وارد دهکده میشوند.
دم در خانهها به آهنگ مخصوص، اشعاری که بهمناسبت فرا رسیدن عید نوروز سروده شده، میخوانند و از صاحبخانه مژدگانی فرا رسیدن بهار را میگیرند.
نوروزخوان به همراه خود یک فانوس، یک چوبدستی و برگ سبز داشت، برگ سبز سمبل برکت و زایایی زمین، چوب دستی برای تکیه دادن و دفاع از خود در برابر سگهایی که نگهبان خانهها و گلهها بودند، فانوس نشانه روشنایی، آمدن بهار و نور و خورشید و احیاناً هنگامیکه در روستایی به شب میخوردند، به کارشان میآمد، مرد یا زن صاحبخانه تحفهای به نوروزخوان میداد، قند، شکر، برنج و پول نوروزخوان شاخهای از انبوه شاخههای شمشاد را جدا میکرد و به آنان میبخشید؛ آنان، شاخه شمشاد را در خزانه برنج میکاشتند و باورشان این بود که بر پایه این آیین سبزینهها سبز و خزانه بارور و باردارتر میشود.
مردم مناطق آمل و نور اعتقاد دارند درخت شمشاد (شار) سید است و نباید بیهوده آن را قطع کرد.
نوروزخوانها به هنگام اشعار فیالبداهه جایگاه، موقعیت اجتماعی و یا حتی آدرس منزل خود را و چگونگی گذران زندگی را عنوان و انعام خود را نیز طلب میکردند که مقدارش با توجه به وسع و توان مالی صاحبخانه مشخص میشد البته ناگفته نماند چون نوروزخوانان اکثراً بومی بودند، شناخت کافی و وافی از صاحبخانه داشتند و به همین دلیل مقدار طلب انعام خویش را با توجه به توان و وسع مالی صاحبخانه مطالبه میکردند.
لازم به یادآوری است که پایان اشعار همواره با نام و یاد پیامبر (ص) و امامان همراه بوده و دعاهای مربوط به این قسمت با پذیرش اسلام از سوی ایرانیان نوروزخوانان مضامین آن را با اعتقادات و باورهای نو یافته مردم کشورمان همسو و هماهنگ کردند.
فلسفه آیینهای نوروزی
مسئول واحد مردمشناسی و میراث معنوی ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران درباره فلسفه آیینهای نوروزی میرنوروزی یا همان حاجی فیروز در گفتوگو با فارس، اظهار کرد: سرآغاز جشن نوروز، روز نخست از ماه فروردین (روز اورمزد) است و بهدلیل اینکه برخلاف سایر جشنها برابری نام ماه و روز را بهدنبال ندارد، بر سایر جشنهای ایران باستان برتری دارد.
طوبا اوصانلو در مورد پیدایش این جشن کهن، بیان کرد: افسانههای بسیاری روایت در اینباره روایت شده اما آنچه این جشن را پررنگتر میکند، آیینهای بسیاری است که روزهای قبل و بعد از آن انجام میگیرد.
وی تصریح کرد: از جمله آیینهای جشن نوروز برای شوخی و سرگرمی انتخاب حاکم و امیری بود که رفتار و دستورهایش خندهآور بود طبق این رسم میرنوروزی (جابه جا شدن ارباب و بنده)، به قصد تفریح، کسی را از طبقههای پایین برای چند روز یا چند ساعت به سلطانی برمیگزیدند و سلطان موقت، طبق قواعدی، اگر فرمانهای بیجا صادر میکرد، از مقام امیری برکنار میشد و در پایان جشن از ترس آزار مردمان فرار میکرد.
مسئول واحد مردمشناسی و میراث معنوی ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران اضافه کرد: ابوریحان از مردی بیریش یاد میکند که با جامه و آرایشی شگفتانگیز و خندهآور در نخستین روز بهار مردم را سرگرم میکرد و چیزی میگرفت و هم اوست که حافظ بهعنوان «میرنوروزی» دوران حکومتش را «بیش از پنج روز» نمیداند.
اوصانلو با اعلام اینکه از برگزاری رسم میر نوروزی، تا لااقل ۷۰ سال پیش آگاهی داریم، تصریح کرد: بیگمان کسانی را که در روزهای نخست فروردین، با لباسهای قرمز رنگ و صورت سیاه شده در کوچه و گذر و خیابان میبینیم که با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم میکنند و پولی میگیرند بازمانده شوخیها و سرگرمیهای انتخاب «میر نوروزی» است که تنها در روزهای جشن نوروزی دیده میشوند و آنان در شعرهای خود «حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه، حاکم پنج روز، سخن در پرده میگویم، چو گل از غنچه بیرون آی که بیش از چند روزی نیست حکم میر نوروزی» میخوانند.
وی یادآور شد: با وجود تحولات اجتماعی این عصر و تأثیر فناوری در زندگی مردم شهر و روستا خوشبختانه هنوز هم در گوشه و کنار ایرانزمین «نوروزی» خوانها با نغمهها و تصنیفهای دلنشین خود چند هفته قبل از موسم بهار مژده طلیعه نوروز، این جشن کهن و ملی را به مردم میدهند.
مسئول واحد مردمشناسی و میراث معنوی ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران با اشاره به اینکه این ترانهها را معمولاً دو یا چند نفر از جوانان در کوچه و محلههای شهر یا کنار خانههای روستایی اجرا میکنند، اظهار کرد: این همان ادامه آیین میر نوروزی است؛ نوروزخوانی در مناطق مختلف با نامهای نوروز نو سال، امامخوانی، بهارخوانی و نوروزنامه معروف است و پیشینه و ریشه این آیین به دوران پیش از اسلام میرسد.
اوصانلو در پایان با تأکید بر اینکه این آیین باستانی پیش و بیش از آن که رسمی برای سرگرمی باشد، آیینی برای پاسداشت فرهنگ ایرانی است، خاطرنشان کرد: همچنان که نوروز میراثی جاودانه است و پاسداشت آن، روح را جلا میدهد، موسیقی نوروز نیز موجب شادی مردم میشود.
به گزارش فارس، متأسفانه مدتی است مقایسه اشتباهی میان حاجی فیروز و بابانوئل انجام میشود، حاجی فیروز در فرهنگ باستانی ما کسی بوده که در آتشکده نگهبان آتش بوده و روی سیاه نیز بهدلیل دود ناشی از آن بود که مردم ما باید به آن توجه کنند و در حفظ و حراست این کهن آیین بیش از پیش اهتمام کنند.
از چگونگی شکلگیری سنت نوروزخوانی و زمان پیدایش آن بهدلیل عدم ثبت در منابع و اسناد فرهنگی اطلاع دقیقی در دست نیست ولی آنگونه که در اشعار موسیقی نوروزخوانی پیدا است که این سنت ریشهای تاریخی در فرهنگ مردم مازندران داشته است.
فارس