این جماعت تعیین کننده که ازآنان به عنوان موتورتوسعه نام برده می شود حالا دردوران دشوارسازندگی ، حقوقشان با هزینه ها همخوانی ندارد وهرچه با زبان قانون می گویند : حقوقمان کفاف زتدگی را نمی دهد، ره به جایی نمی برند وگوش شنوایی نیست...

فرامرز درخشنده تعیین کنندگان بی بهره...

 

شرق پرس(شرق مازندران)- فرامرز درخشنده: کارگری می گفت: تعیین کننده و بی بهره ایم؛ شاید درجمعی که او این حرف را می زد خیلی ها فقط شنیدند و زود فراموش کردند مثل حرف های بی شماری که این روزها برزبان ها جاری می شود وخیلی زود هم به آرشیو ذهن ها سپرده می شود، بی آن که شماره و کدی برای آن ثبت نماییم.

 

تاریخ معاصر را مرور می کنم؛ کمی قبل از انقلاب! کارگران نقشی بی بدیل و مجاهدگونه درشکل گیری و پیروزی انقلاب داشته اند، کارگران صنعت نفت سمبل مقاومت و ظلم ستیزی هستند؛ در آن دوران خفقان شیرهای نفت را بستند و شدند زبانزد و شهره!

 

انقلاب پیروز می شود وجنگی ناخواسته برملت ایران تحمیل می گردد؛ کارگران در دو سنگر تولید و نبرد علیه دشمنان و بدخواهان نظام وانقلاب مردانه ایستاده اند؛ دهها هزارشهید و جانبازحکم برایثار و ازخودگذشتگی این جماعت شریف و بی ادعا و کم توقع می دهند!

 

تا اینجای کارکه پایان جنگ هشت ساله است، هیچ توقعی ندارند؛ دولت دستمزدشان را دراین سالها ترمیم نکرده وشاید خیلی مختصر! اینان قشری تعیین کننده هستند وچنین وچنان! دوران سخت سازندگی بعد ازجنگی ویرانگرآعاز شده ؛ شرایط تا حدودی فرق کرده وامام عزیزمان دارفانی را وداع گفته است!

 

کارگران بازهم باید تعیین کننده باشند؛ اقتصاد باید شکوفا شود تا سازندگی که هزینه های بسیاردارد آغازگردد وکارگران سنگ زیرین آسیاب هستند؛ اوضاع کارخانه ها خوب نیست وزمزمه تعدیل کارگران برخی کارخانه ها به گوش می رسد؛ قانون کارهم که تازگی اصلاح وتصویب شده نمی تواند آنچنان که باید مدافع حق وحقوق کارگران باشد- اگرچه خوب ومحکم نوشته شده- دوران سازندگی با تحریم های ظالمانه هم مسیرشده و کارگران آرام آرام چرخ زندگی اشان دارد لنگ می زند ولنگ می زند!

 

همه ازکارگران انتظاردارند؛ شعارهای زیبا درهرمناسبتی ! وتادلتان بخواهد وعده هایی که ….

 

این جماعت تعیین کننده که ازآنان به عنوان موتورتوسعه نام برده می شود حالا دردوران دشوارسازندگی ، حقوقشان با هزینه ها همخوانی ندارد وهرچه با زبان قانون می گویند : حقوقمان کفاف زتدگی را نمی دهد، ره به جایی نمی برند وگوش شنوایی نیست!

 

کارخانه ها آرام آرام بحران را تجربه می کنند؛ کارفرمایان می خواهند هزینه ها را پایین بیاورند وکارگران هم دراین دایره قرارگرفته اند؛ آنانی که تعیین کننده بودند وسرنوشت ساز واینک می بایست تعدیل می شدند تا هزینه های سربارتولید کاهش یابد!! وقانون کاری که برای دفاع ازحقوق همین جماعت تصویب شده بود، فقط برروی کاغذ خوب بود وبس!

 

دوران سازندگی طی شد ونوبت به دولت های بعدی رسید! – بگذریم که دراین دوران چه برسرصنعت وتولید وکارگران آمد- دراین دو دهه آنچه برکارگران گذشته ؛ رنج بوده وشرمندگی درنزد خانواده! اینک اکثرسربازانی که وظیفه حراست ازخودکفایی واستقلال اقتصادی را دارند، درفقرمعیشت وفقرتوجهات به سرمی برند ودیگرمهم نیست که تعیین کننده وتاثیرگذاربر استقلال اقتصادی باشند یا نباشند!آنان دراین سال ها محرومیت ها تحمل کرده اند وسکوت تنها گزینه ای بوده که برگزیده اند! آنان تعیین کننده بوده وهستند وخواهندبود اما هیچ بهره ای نبرده اند؛ موضوعی که حق مسلم اشان است.

 

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار