برخی منتقدان به جای آنکه از عدم تعهدات آمریکا و یا نقض تعهدات آمریکا صحبت کنند، اصل توافقنامه را -حتی توافق مشروط رهبری- را زیر سؤال می‌برند؛ اقدامی که طبیعتاً نسبتی با ولایتمداری واقعی ندارد.

زیر سئوال بردن توافق تأیید شده از سوی رهبر انقلاب انقلابی گری است؟!

 

شرق پرس: نقدها به «برنامه جامع اقدام مشترک ایران و ۵+۱» در هفته‌های اخیر به سمت و سویی رفته که حتی توافق مورد تأیید رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز از سوی برخی به چالش کشیده شده است؛ رویکردی که یادآور رفتار خامِ نومسلمان‌ها در مواجهه با صلح حدیبیه و تردیدآفرینی در توفیق حاصل از این توافق برای دستیابی به نصرت نهایی مسلمین است.

 از زمان حصول توافق میان ایران و شش قدرت بین‌المللی بر سر یک چارچوب و سلسه اقدامات گام به گام در راستای محدودسازی ابعاد و بخش‌هایی از برنامه صلح آمیز هسته‌ای ایران برای دوره‌‌های زمانی مختلف در ازای رفع تحریم‌های هسته‌ای، اندکی بیش از یک سال می‌گذرد.

در این مدت، ایران به تعهداتش در چهارچوب توافق صورت پذیرفته با نام «برنامه جامع اقدام مشترک / Joint Comprehensive Plan of Action» که مشتمل بر یک متن اصلی و مجموعه‌ای از الحاقات محرمانه و غیرمحرمانه‌ است، عمل کرده و گزارش‌های متعدد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مؤید میزان پایبندی ایران به این توافق بسیار پیچیده و چندوجهی است.

آنچه پذیرفته شده، بدون تردید با نظر نظام بوده وهرچند رئیس جمهور و وزیر امورخارجه بر این توافق علنی و غیرعلنی اصرار داشته‌اند و بهترین راه پیش رو تلقی کرده‌اند، در نهایت این توافق با نظر مساعد مقام معظم رهبری، شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده است.

بدون شک این توافق بی‌اشکال نیست و رهبری نظام نیز پیش و پس از توافق، ملاحظاتی را درباره توافق بیان نمودند که بنا بر تأکید ایشان، برخی از این ملاحظات رعایت شد و برخی نشد اما در نهایت نظام به این جمع بندی رسید که با در نظر گرفتن شرایطی این توافق را بپذیرد و آزمون صداقت قدرت‌‎های غربی به ویژه آمریکا را پیش روی افکار عمومی جهان برپا نماید؛ آزمونی که تاکنون کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا در آن شکست خورده‌اند.

به عبارت ساده‌تر، با اینکه بخش‌هایی از تحریم‌های مرتبط با هسته‌ای از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا رفع یا تعلیق شده، مجازات‌هایی چند صد میلیون دلاری تا چند میلیارد دلاری که برای همکاری‌های مالی پیشین توسط دولت آمریکا برای برخی بانک‌ها وضع شده بوده، چنان رعب و وحشتی به وجود آورده که رفع تحریم‌های کاغذی، تأثیری در تغییر چشمگیر مبادلات مالی ایران در بانک‌های بین‌المللی نشده است.

بسیاری از مؤسسات مالی سایر کشورها به واسطه پیچیدگی رفع یا تعلیق تحریم‌ها و ترس از جریمه شدن از سوی آمریکا، هنوز باب همکاری را با ایران باز نکرده‌اند و دولت آمریکا نیز هیچ واکنش مؤثری برای تشویق سیستم مالی این کشور به آغاز مجدد فعالیت در ایران انجام نمی‌دهد. صنایع بزرگ آمریکا نظیر بوئینگ که تبادل مالی‌شان با ایران، این فضای رعب و وحشت را می‌شکند نیز با سد کنگره مواجه شده‌اند.

با همه اینها، توافق برجام که حاصل مجاهدت چند ساله دیپلمات‌های ایران بود، حتی در صورت بر هم خوردن در سال‌های آینده از سوی آمریکا، دستاوردهایی داشت که مهم ترین این دستاوردها شکستن اجماع قدرت‌های بین‌المللی و عدم همراهی مطلق کشورهای اروپایی با آمریکا بر سر برقراری مجدد یک دیوار بلند و یکپارچه از تحریم‌هاست.

در این شرایط اما گروهی در کشور با نگاه صفر و صدی نسبت به برجام برخورد می‌کنند و در کنار آن دسته که این توافق را مطلقاً موفقیت می‌دانند و هیچ خللی به آن وارد نمی‌دانند، گروهی دیگر نه تنها بند به بند توافق را منافی مصالح ملی می‌دانند، بلکه توافق کنندگان را نیز با تعابیر بسیار سنگین و اتهام آمیز مورد خطاب قرار می‌دهند؛ رویکردی که هیچ نسبتی با مصالح ملی ندارد و نمایانگر اثر عمیق تعلقات سیاسی در نادیده انگشتان مصالح ملی است.

بدون شک، تردید در جبهه انقلابی از هر نوع، به تضعیف جبهه انقلاب منجر می‌شود و در تاریخ صدر اسلام و تاریخ انقلاب اسلامی ایران نیز نمونه‌هایی از این تردیدآفرینی وجود داشته است. در صلح حدیبیه اولین تردید در اسلام شکل گرفت و عده‌ای به پیامبر اکرم (ص) ایراد گرفتند که چرا ایشان تصمیم به صلح گرفتند. این نوع تردید در زمان صلح نام گرفت. در زمانی که رسول الله در بستر بیماری بودند و دستور حرکت سپاه اسامه را داد، همان مرددین به صلح که زیر بار صلح نمی‌رفتند و از پیامبر می‌خواستند، با جنگ وارد مکه شود، از سپاه اسامه سرباز زدند و به جنگی که پیامبر فرمانش را داده بود نرفتند.

در زمان انقلاب اسلامی و دوران معاصر نیز این صحنه ها تکرار شد. در دوران حیات امام خمینی (ره)، هنگامی که امام دستور توقف جنگ را دادند، عده ای نپذیرفتند و بارها اقدام امام را به عنوان دفاع از امام زیر سؤال بردند. حال در دوران زعامت مقام معظم رهبری با وجود آنکه رهبر انقلاب بر جام را به صورت مشروط پذیرفتند، ولی عده‌ای با پوشش انقلابی در پذیرش رهبری تردید و شک می کنند.

این گروه به جای آنکه از عدم تعهدات آمریکا و یا نقض تعهدات آمریکا صحبت کنند، اصل توافقنامه را -حتی توافق مشروط رهبری- را زیر سؤال می‌برند؛ اقدامی که طبیعتاً نسبتی با ولایتمداری واقعی ندارد و نشان از پررنگ‌تر بودن تعلقات سیاسی برخی اشخاص و گروه‌ها نسبت به مصالح نظامی و منویات فرمانده کل قوا دارد.

متأسفانه گاهی این نوع فضاسازی‌ها به اسم دلسوزی و نگرانی برای نظام اما در عمل برای پیروزی در بازی جناحیِ بی‌حاصل، به سمت و سویی می‌رود که حتی منجر به انتشار یا اصرار بر انتشار اسرار نظام ـ که رهبر انقلاب و برخی از سران نظام از آنها مطلع هستند ـ در امور مختلف از جمله برجام می‌شود که عملاً بازی در زمین دشمن است. این رویکردها قطعاً با مشی مورد نظر رهبری مغایر است و نمی‌توان به آن به ناحق برچسب انقلابی‌گری زد.

نباید فراموش کرد، انقلابی واقعی هم در صلح و هم در جنگ انقلابی است و از همین جاست که تفاوت انقلابی از شورش‌گری و محافظه کاری تفکیک می‌شود. انقلابی واقعی همچون ابوذر آنچنان به ولی زمان خود معتقد است که پا در جایِ پای ولی خود می‌گذارد و یک گام پیشتر از رهبری برنمی‌دارد. انقلاب اسلامی ایران به چنین ولایتمدارانی احتیاج دارد.

 

 

 

 

 

تابناک