آیت الله قدیری(ره) خطاب به مدیر مسئول یکی از روزنامه ها می نویسند: ای کاش نبودم و نمی دیدم که اموری به فقیهی متبحر نسبت داده می شود که به اتهام اشبه است. ظلم به مقام فقاهت امام خمینی است که دید فقهی او را با مثل این نامه معرفی کنند. در حالی که آثار امام(ره) موجود است و مبانی فقهی آنحضرت در دست است. حتی در یک مورد سراغ نداریم که امام(ره) از مرز ادله عدول کرده باشند.

emam-ayt ghadiri5

 

 

شرق پرس- سرویس سیاسی: محمدرضا قدیری فرزند مرحوم آیت الله قدیری در مطلبی به ماجرای نامه نگاری تاریخی پدر فقیدش و امام خمینی در خصوص شطرنج و موسیقی پرداخته است که آن را از نظر می گذرانید:

 

درسال ۱۳۶۷ (ه.ش) در مورد شطرنج و آلات موسیقی آیت الله قدیری(ره) نامه ای به حضرت امام خمینی(ره) می نویسند و در این خصوص مباحثی را مطرح می نمایند که جواب حضرت امام(ره) و نامه دوباره ایشان وجواب بعد از آن به عنوان سند افتخاری برای دوران عمر پر برکت ایشان است.

 

.
همان طوری حضرت امام خمینی(ره)در نامه دوم فرمودند، این نامه ها بحث در حال و هوای درس وبحث بوده و آشنایی با فضای مباحثات طلاب علوم اسلامی می تواند از سوء برداشتها و نتیجه گیری مغایر با واقعیت از نامه حضرت امام (ره) جلوگیری کند و لذا در این بخش با استفاده از عبارات آیه الله قدیری به توضیح اجمالی آن می پردازم.

 

اجازه اجتهاد

جناب حجه الاسلام آقای قدیری . دامت افاضاته

با سلام و دعای خیر و آرزوی موفقیت برای شما درپیاده کردن احکام اسلام، نامه اول شما و جواب من در حال و هوای مدرسه و درس و بحث بود، و الا من شما را مجتهد و صاحبنظر در فقه میدانم، و همیشه از خدا خواسته ام که شما جوانان بتوانید معضلات کشور در زمینه های مختلف را حل کنید. من شما را یکی از دوستان قدیمی و خوب خود میدانم و زحمات شما را در درس و بحث و کمک های شما را در تمام زمینه ها فراموش نمی کنم. ما باید سعی کنیم تا حصارهای جهل و خرافه را شکسته تا به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله برسیم و امروز غریب ترین چیزها در دنیا همین اسلام است. و نجات آن قربانی میخواهد و دعا کنید من نیز یکی از قربانیهای آن گردم خداوند جنابعالی را تأیید فرماید.

والسلام علیکم و رحمه الله.

۱۲-۷-۶۷

روح الله الموسوی الخمینی
صحیفه نور ج ۲۱- ص ۱۶۰

 

 متن استفتاء از حضرت امام خمینی(ره) در خصوص شطرنج و آلات موسیقی

 

۱-از آنجا که آلات لهو و لعب استفاده های مشروع از قبیل نواختن سرودها را دارد، آیا خرید و فروش آن بی اشکال است
بسمه تعالی
خرید و فروش آلات مشترکه به قصد منافع محلله آن اشکال ندارد

۲-اگر شطرنج آلات قمار بودن خود را به طور کلی از دست داده باشد و چون امروزه تنها به عنوان یک ورزش فکری از آن استفاده میشود، بازی با آن چه صورتی دارد؟
بسمه تعالی
بر فرض مذکور اگر برد و باختی دربین نباشد اشکال ندارد.

۱۹/۶/۱۳۶۷
صحیفه نور/ ج ۲۱ ص ۱۲۹

 

در باره این استفتاء آیه الله قدیری به حضرت امام خمینی نامه ای مینویسند که در ذیل آورده شده است:

نامه  آیت الله قدیری(ره) به حضرت امام خمینی (ره) :

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت حضرت مستطاب آیت الله العظمی امام خمینی- مدّ ظلّه العالی

با عرض سلام و ادب و احترام، اخیرا دو استفتاء منتشر شده که در یکی از خرید و فروش آلات لهو سوال شده و در جواب آمده که خرید و فروش آلات مشترکه به قصد محلله اشکال ندارد. در دیگری در سوال مفروض است که امروز شطرنج به کلی آلت قمار بودن خود را از دست داده و تنها به صورت ورزش فکری درآمده است و در جواب آمده است که در فرض عمل مزبور اگر برد و باختی در بین نباشد، اشکال ندارد. و آقای مورد اعتمادی نقل کردند که در بعضی روزنامه ها «برفرض مزبور» را ننوشته است.

 

در اینجا سوالاتی مطرح است:

۱-خرید و فروش آلات مشترکه مانع ندارد مگر اینکه قصد منفعت حرام در بین باشد. پس چرا در جواب سوال اوّل قصد حلال قید شده است؟

۲-در سوال دوم سائل محترم از کجا ادعا میکند که امروز شطرنج آلت قمار بودن خود را به کلی از دست داده و تنها ورزش فکری شده است؟

۳-دو روایت معتبره است از سکونی از حضرت صادق-علیه السلام

اول: قال: قال رسو الله(ص) انهاکم عن الزفن و المزمار و عن الکوبات و الکبرات.

دوم: قال: نهی رسول الله(ص) عن اللعب بالشطرنج و النرد…

زفن به معنی رقص است(مجمع البحرین). مزمار، نامی است که مطلق نی را شامل میشود و نهی حضرت، حجت برتحریم است مگر حجتی بر خلاف باشد و هر دو دلیل اطلاق دارد. بنابراین استفاده میکنیم که نی زدن حرام است، چه نی آلت مختصه باشد یا مشترکه، وبازی شطرنج حرام است، چه آلت قمار را از دست بدهد یا نه. و دعوای انصراف منشأ صحیحی نیست. و البته در حدّ خودم در ادلّه فحص و به مکاسب حضرتعالی هم مراجعه نمودم، حجتی برخلاف اطلاق مزبور نیافتم. ادلّه میسر و لهو تطبیق بر آلات منافاتی با اطلاق ندارد و علت منصوصه ای هم در ادلّه نیست. و در هر صورت اگر ساحت قدس حضرتعالی از این گونه مسائل به دور باشد به نظر من بهتر است و ضرورتی در نشر آنها دیده نمیشود. دیگر هر طور صلاح میدانید.
از جسارت عذر میخواهم و از خداوند متعال دوام سایه بلند آن حضرت را مسألت دارم.

والسلام علیکم و ورحمه الله و برکاته
صفر ۱۴۰۹ محمد حسن قدیری

صحیفه نور- ج ۲۱- ص ۱۴۹

 

پاسخ حضرت امام خمینی (ره)به آیت الله قدیری(ره):

 

جناب حجه الاسلام قدیری دامت افاضاته

پس از عرض سلام و قبل از پرداختن به دو مورد سوال و جواب، این جانب لازم است از برداشت جنابعالی از اخبار و احکام الهی اظهار تأسف کنم. بنابر نوشته جنابعالی زکات تنها برای مصارف فقرا و سایر اموری است که ذکرش رفته است و اکنون که مصارف به صدها مقابل آن رسیده است، راهی نیست و “رهان” در “سبق” و “رمایه” مختص است و به تیر و کمان و اسب دوانی و امثال آن، که در جنگهای سابق به کار گرفته میشده است و امروز هم تنها در همان موارد است. و «انفال» که بر شیعیان «تحلیل» شده است امروز هم شیعیان میتوانند بدون هیچ مانعی با ماشینهای کذایی جنگلها را از بین ببرند و آنچه را که باعث حفظ و سلامت محیط زیست است را نابود کنند و جان میلیونها انسان را به خطر بیاندازند و هیچ کس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد، منازل و مساجدی که در خیابان کشیها برای حل معضل ترافیک و حفظ جان هزاران نفر مورد احتیاج است، نباید تخریب گردد و امثال آن. و بالجمله آن گونه که جنابعالی از اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن جدید به کلی باید از بین برود و مردم کوخ نشین بوده و یا برای همیشه در صحراها زندگی نمایند. و اما راجع به دوسوال، یکی بازی با شطرنج و در صورتی که از آلت قمار بودن به کلی خارج باشد، باید عرض کنم که شما مراجعه کنید به کتاب جامع المدارک مرحوم آیت الله آقای حاج سید احمد خونساری که بازی با شطرنج را بدون رهن جایز میداند و در تمام ادله خدشه میکند درصورتی که مقام احتیاط و تقوای ایشان و نیز مقام علمیت و دقت نظرشان معلوم است.

 

اما اینکه نوشته اید از کجا سائل به دست آورده است که شطرنج به کلی آلت قمار نیست، این از شما عجیب است، چون سوالها و جوابها فرض است و بنابراین آنچه را من جواب داده ام، در فرض مذکور است که اشکالی متوجه نیست و در صورت عدم احراز باید بازی نکنند.

 

و عجیب تر آن که نوشته اید چرا به جای قصد حرام نباشد، قصد حلال نوشته شده؟ گویی عمل شخص متوجه و قاصد بدون قصد هم میشود، در این صورت قصد حلال مساوق است با نبودن قصد حرام.

 

و اما در قضیه خرید و فروش آلات مشترکه برای مقصد حلال، اشتباه بزرگی کرده اید که گمان کرده اید خرید و فروش برای منفعت حلال، یعنی استفاده حرام کردن و این بر خلاف آنچه نوشته شده است میباشد. البته در این زمینه ها مسائل زیادی است که حال و وقت من اجازه تعقیب آنها را ندارد. از جنابعالی که فردی تحصیل کرده و زحمت کشیده میباشید توقع نبود که این گونه برداشت کرده و آن را به اسلام نسبت دهید. شما خود میدانید که من به شما علاقه داشته و شما را مفید میدانم ولی شما را نصیحت پدرانه میکنم که سعی کنید تنها خدا را در نظر بگیرید و تحت تأثیر مقدس نماها و آخوندهای بیسواد واقع نشوید، چرا که اگر بنا است با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیتمان نزد مقدس نماهای احمق و آخوندهای بیسواد صدمه ای بخورد، بگذار هرچه بیشتر بخورد. از خداوند متعال توفیق جنابعالی را در خدمت به اسلام و مسلمین چون گذشته خواهانم.

 

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

۲-۷-۶۷ روح الله الموسوی الخمینی

صحیفه نور- ج ۲۱- ص ۱۵۱

 

 آیت الله قدیری درباره احکام اسلام می نویسند:

اسلام ناب محمدی همان احکام نورانی است که وصول علمی به واقعیه معظم آنها میسور نیست وظاهریه آنها تابع قیام حجج از جمله ظواهر کتاب و سنت است و وظیفه فقهای اسلام اجتهاد یعنی تحصیل حجت است واین سیر در مسیر جهل وخرافه نیست.اجتهاد کبریت احمر است اجتهاد ملکه قدسیه است اجتهاد تنها دانستن اصطلاحات و صرف انبار کردن مطالب نیست. مجتهد در مسئله ای که اجتهاد می کند حجت بین خود و خدا را بدست می آورد و کمند کسانیکه مطابق موازین حجت شرعی مسئله را بدست آورند و به همین جهت است که امام خمینی درباره کسی غیر از معدودی بسیار قلیل تصریح به اجتهاد نکرده اند که خود کاشف از عز یز الوجود بودن آنست.فقه را باید از ادله استفاده کرد و نه بر ادله تحمیل کرد و لذاست که کار هر کسی نیست و موکول به متخصصین آنست و این طور نیست که هر کسی توانست از رساله مسئله بفهمد و یا بگوید بتواند دخالت در مبانی استنباط کند و واقف به اسرار احکام شرع که باید از ادله تفصیلیه استفاده شود باشد.

 

ایشان درباره این نامه ها می نویسند:

 

نامه ای به محضر مبارک امام خمینی تقدیم و در دو استفتاء که در رسانه ها منتشر شد سوالاتی نمودم که مفتخر به جوابی شدم حاکی از حسن اعتماد آنحضرت باهلیت این جانب برای برداشت از اخبار واحکام الهی که به اجتهاد معروف است وگرچه این مطلب را بلسان اظهار تاسف و تعجب یا عدم توقع افاده فرموده اند لکن این عبارات وقتی بداعی تصدیق اجتهاد کسی گفته شود معنای منفی ندارد لکن چون طوری افاده شده که قابل فهم همه کس نیست مجددا از ایشان خواستم که رفع این اشکال را هم بفرمایند که به جواب دوم افتخار یافتم. این نامه یک سند افتخار است که من عاجز از بیان ارزش آن هستم وکسی که نظرش محدود وجمود بی مورد داشته باشد لایق این افتخار نیست وبرای توضیح این بعد مهم نامه عرض میکنم:از اولیکه امام خمینی شروع بنامه شریفه می فرمایند محور کلام را برداشت اینجانب از اخبار و احکام الهی قرار میدهند و از آن اظهار تاسف میفرمایند. باز در وسط نامه صحبت از برداشت میکنند که اینگونه که جنابعالی برداشت دارید تمدن جدید باید از بین برود و اواخر نامه باز می فرمایند از شما که فردی تحصیل کرده و زحمت کشیده هستید توقع نبود که اینگونه برداشت کنید وبه اسلام نسبت دهید باز محور برداشت اینجانب است واینها گواهی میدهدکه امام این شاگرد کوچکشان را صاحب برداشت یعنی مجتهد میدانند.بنابراین این نامه نه تنها منفی نیست بلکه تصدیق اجتهاد استکه از آن تعبیر به اجازه اجتهاد میشودوچون من میدانستم که فهم این مطلب برای غیر خواص مشکل است از امام در خواست کردم که هر طور صلاح میدانند مشکل را حل فرمایند ومعظم له به نامه دوم مرا افتخار دادند.

 

به همین دلیل چند روزبعد از نامه اول حضرت امام (ره) در تاریخ ۱۰/۷ /۱۳۶۷ (ه.ش) آیت الله قدیری(ره) در نامه ای به حضرت امام خمینی(ره) مینویسند:

 

 بسم الله الرحمن الر حیم

خدمت حضرت آیه الله العظمی امام خمینی مد ظله العالی

پس از عرض سلام وادب رقم ذی کرم حاکی نهایت لطف وحسن ظن آنحضرت به اینجانب در امری بزرگ که جرات تعبیر آن را ندارم واصل گردید. لائق دانستن آن شخصیت علمی وعملی این شاگرد کوچک را به این امر موجب بسی افتخار و سرفرازی است. ولی چون مطلب بطوری افاده شده که برای غیر خواص فهم ان مشکل است بلکه از بعض جملات آن ممکن است بر خلاف مقصود سوء استفاده شود چنانچه صلاح بدانید و به هر نحو خودتان مصلحت می بینید جبران شود. از خداوند متعال میخواهم که در قبال این ذره پروری وطلبه نوازی حضرتعالی رابه مقاصد عالیه و اهداف راقیه برساند. دوام سایه بلند پایه آن حضرت را مسالت دارم.

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

محمد حسن قدیری

۱۰/۷/۶۷

 

 

دقت در عبارات نامه دوم آیه الله قدیری موضوع را کاملا روشن میکند، چراکه ایشان به نامه ای که بعضی از ظاهر عبارات امام (ره) عمدا و یا سهوا سوء برداشت کرده بودند به گونه ای پاسخ میدهند که بعد از نامه دوم حضرت امام(ره) آنجا که امام می فرمایند “بحث من در حال هوای مدرسه و درس و بحث بود”، معلوم میشود که بین استاد وشاگرد مطلبی بوده که استفاده آن برای غیر خواص مشکل است و نیز سوء استفاده های بعدی از این نامه ها بر  نامه دوم آیه الله قدیری(ره) مهر صحت می زند. بعد از همین نامه بود که امام خمینی(ره) به آیت الله قدیری اجازه اجتهاد دادند و چه تاسف بار است مشاهده نتیجه گیری بعض به اصطلاح رو شنفکران از این نامه ها ، مبنی بر رو شنفکر بودن و شکستن مرز ادله از ناحیه حضرت امام(ره) و یا نسبتهای ناروایی چون عدم جرات در بیان رای و فتاوی به دلیل نبودن ظرفیت پذیرش در حوزه آنهم به امامی که منصرف از غیر خدا بود و پیوسته متوجه به خدا ، امامی که فرموده بود والله تا بحال من نترسیده ام . حقیقت این است که اینها گزافه هایی است که به جهت بهره برداریهای سیاسی بیان می شود و اسلام را باید از متخصصین با تقوا گرفت وبه آن عمل نمود تا به سر منزل سعادت رسید وبا لفاظی آقایان واقعیت تغییر نمیکند.

 

اگر امام(ره)نظری غیر از اجازه اجتهاد داشتند و به قول بعض به اصطلاح روشنفکران اگر امام(ره) با نوشتن این نامه ها می خواستند مرز ادله را ردکنند و فقه را پویا نمایند،چرا در نامه دوم تصریح به اجتهاد ایت الله قدیری(ره) مینمایند، آنهم تصریح به اجتهادی که درموارد کمی از طرف امام صادر شده است و بنا بر قولی منحصر به فرد است.چگونه ممکن است کسی از عمق و ژرفای اسلام بی اطلاع باشد و از طرف امام با عبارات مجتهد و دوست قدیمی و خوب و …. مورد خطاب قرار بگیرد و چگونه ممکن است امام(ره)کسی را متحجر بدانند و از طرفی بنا بر قولی به نحو انحصاری ایشان را فردی صاحب نظر در فقه، خطاب نمایند و آیا این توهین به فهم حضرت امام(قدس سره) نیست ؟

 

نامه دوم امام(ره) قطعا آنگونه که بعضی تعبیر می کنند دلجوئی نبوده، بلکه اجازه اجتهاد به فردی است که امام(ره) بوسیله نامه اول خودشان ایشان را می آزمایند و پس از اینکه ایت الله قدیری(ره) با نوشتن نامه دوم نشان می دهند که به مطلب بلند نامه امام(ره) دست یافته اند،اجازه اجتهاد از طرف امام(ره) صادر می شود.

 

آیت الله قدیری(ره) خطاب به مدیر مسئول یکی از روزنامه ها می نویسند: ای کاش  نبودم و نمی دیدم که اموری به فقیهی متبحر نسبت داده می شود که به اتهام اشبه است. ظلم به مقام فقاهت امام خمینی است که دید فقهی او را با مثل این نامه معرفی کنند. در حالی که آثار امام(ره) موجود است و مبانی فقهی آنحضرت در دست است. حتی در یک مورد سراغ نداریم که امام(ره) از مرز ادله عدول کرده باشند.

 

بهترین دلیل بر این مدعا مطرح شدن این مطلب از طرف امام خمینی(ره) در وصیتنامه مبارکشان است ، آنجا که می فرمایند :لازم است علماء و مدرسین محترم نگذارند در درس هائی که مربوط به فقاهت است و حوزه های فقهی و اصولی از طریقه مشایخ معظم که تنها راه برای حفظ فقه اسلامی است، منحرف شوند و کوشش نمایند که هر روز بر دقت ها و بحث و نظرها و ابتکار و تحقیق ها افزوده شود و فقه سنتی که ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن ارکان تحقیق و تدقیق است، محفوظ بماند.

 

آری این نامه ها بحث های علمی و تخصصی در حوزه مباحث اسلامی بوده و کسانی که از این نامه ها بهره برداری سیاسی کرده و می کنند در پیشگاه خداوند باید جوابگو باشند.

 

آیت الله قدیری در ادامه توضیح این نامه ها مینویسند:

 

حاصل اینکه اگر شخصیت علمی و عملی مثل امام خمینی کسی را لایق دیدندکه اظهار تاسف یا عدم توقع یا اظهار تعجب از برداشت او از اخبار و احکام الهی بفرمایند این اجازه اجتهاد است وهیچ جهت منفی ندارد والا روش استنباط همان روش سنتی وصاحب جواهری است که خود امام همان روش را داشته ودارند وهیچ منافی تمدن هم نیست و مسائلی هم که در نامه بیان فرمودند از برکات خود ایشان حل شده است و اشکالی نیست.

 

لازم به ذکر است که این اجازه اجتهاد امام خمینی(ره) مورد تایید و امضاء حضرت آیت الله العظمی اراکی(ره) قرار گرفت و معظم له در ذیل این اجازه نامه مرقوم فرمودند:”صدر عن اهله و وقع فی محله”.

 

حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) نیز این اجازه اجتهاد امام خمینی(ره) و آیت الله العظمی اراکی (ره)را مورد تایید و امضاء خویش قرار دادند.

 

 

 

منبع: پارسینه