این دختر پسرنما گفت: روزها را در پاتوق شاهین می گذرانم و بسیاری از شب ها را در خانه دوستانم سپری می کنم

شناسایی گروه دختران پسرنما در یکی از پارکها

 

شرق پرس: تنها روسری کوچکی که بخشی از موهایش را پوشانده بود او را از گروه پسران جدا می کرد. «یکتا» با تیپی کاملا پسرانه و در حالی که زنجیر نازکی را دور انگشتش می چرخاند، روی صندلی پارک نشسته بود. او خود را از اعضای گروه «شاهین» می دانست که با ظاهری پسرانه و رفتارهای هنجارشکنانه خودنمایی می کردند…

 

دختر ۱۷ ساله درحالی که از صدای ترکاندن آدامس بادکنکی اش لذت می برد و با لهجه ای «جاهلی گونه» سخن می گفت، خود را روی صندلی پارک ملت جابه جا کرد و با صدایی که لرزش آن محسوس بود به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: پدر و مادرم ۲ سال قبل از یکدیگر جدا شدند و هر کدام به دنبال زندگی خودشان رفتند در این میان من که تک فرزند خانواده بودم، سعی کردم نزد مادرم زندگی کنم چرا که آن جا از آزادی  عمل بیشتری برخوردار بودم. مادرم کاری به کارم نداشت. او درگیر گرفتاری ها و مشکلات خودش بود و من هم همه اوقات تنهایی ام را در جمع دوستانم می گذراندم. تا این که بخش بانوان پارک ملت به پاتوق دورهم نشینی های چندین ساعته ما تبدیل شد.

در همین روزها درس و مدرسه را رها کردم و به تفریح و خوشگذرانی با دوستانم پرداختم. ابتدا به تقلید از پسرها خالکوبی روی دست و کشیدن سیگار را آغاز کردم. در این میان هم به تشویق دوستانم سعی کردم پوشش ظاهری و رفتارم را تغییر دهم تا همانند پسرها راحت باشم چرا که تیپ پسرانه را دوست داشتم اما در واقع این شیوه های رفتاری از زمانی شروع شد که با شاهین آشنا شدم.

شاهین نام مستعار زن مطلقه ۳۵ ساله ای بود که وارد پاتوق ما شد و من و دوستانم را ترغیب کرد تا در گروه دختران پسرنما قرار بگیریم.

از آن روز به بعد فقط از اصطلاحاتی مانند مخلصتیم، نوکرتم، خوشگله و… استفاده می کردیم به طوری که همه رفتارها و طنازی های زنانه را کنار گذاشتیم.

دیگر به مصرف سیگاری (حشیش) روی آورده بودم و برای از بین بردن بوی سیگار مدام آدامس می جویدم. دیگر حتی رفتن به خانه مادرم را فراموش کرده ام و تنها برای گرفتن پول نزد او می روم.

این در حالی است که روزها را در پاتوق شاهین می گذرانم و بسیاری از شب ها را در خانه دوستانم سپری می کنم…

 

دختر نوجوان در حالی که سعی می کرد مصرف مواد مخدر  صنعتی را انکار کند، آدامس بادکنکی اش را از دهان بیرون انداخت و ادامه داد: اکنون در پارک دوستان زیادی پیدا کرده ام که هر روز با نشستن روی صندلی ها اوقات تنهایی مان را پر می کنیم و تنها «سیگاری» (حشیش) مصرف می کنیم و به کسی کاری نداریم اگرچه ظاهر پسرانه ما برای دیگران موجب تعجب می شود و گاهی برخی از افراد خیره خیره به ما نگاه می کنند ولی ما به نگاه های سرزنش آمیز و تحقیرگونه آن ها توجهی نمی کنیم و به این رفتارهای پسرانه عادت کرده ایم…

 

شایان ذکر است دختر مذکور با کمک مددکار اجتماعی کلانتری و پس از تماس با مادرش به مراکز مشاوره ای و امدادی معرفی شد./رکنا