احمد محمدیان - شرق پرس
خاطرات اسارت؛ از شکنجه های دردناک تا خبر درگذشت امام(ره)
این آزاده میافزاید: در آن زمان یک نفر از افسران عراقی به ما نزدیک شد و سعی داشت جلوی سربازان بعثی را بگیرد و بالأخره موفق شد، وقتی سربازان بعثی محل را ترک کردند، این افسر عراقی از لباس خود قرآن درآورد و سعی داشت به ما آرامش دهد و به ما بفهماند که شیعه است.